۷ پاسخ

اینا عوارض بعدزایمانه.برا زایمان اولم شوهرم سمتم نمیومد هم اینکه باکوچیکترین صدا بیدارمیشد وبدخواب میشد هم اینکه فکر میکرد من اینهمه شب بیداری وشیر دادن وغذا دریت کردن عذابم میده اون دیگه اذیتم نکنه نمیدونست که من به وجودش به بغلش نیاز دارم بعد ۴۰روز یه شب که خیلی دلم ازش گرفتا بود گریه کردم وبه حدی رسید که بیدارشد واومد سراغم من حرفامو گفتم واونم گفت وفهمیدیم که هردو تو سو تفاهم بود وبایدازاول باهاش حرف میزدم.تو هم اشتباه منو تکرار نکن حتما درطول روز یه وقتی بوشوهرت تنها شدی بگو بیا بغلم کن دلم برا بغلت تنگ شده وهمین باعث رفع همه استرس ها وناراحتیا میشه.

اره دقیقا منم فک میکردم شوهرم دخترمو خیلی بیشتر دوس داره و همه عشق و علاقشو داده ب اون!فک‌میکردم‌محبتاش بمن الکیه!تا ده روز هم پیش هم‌نخوابیدیم!فک‌میکردم هیچی مث قبل نمیشه!اما چن روز بعدش همه جیز عادی شد و اون حس منم از بین رفت!ادم حساس میشه روزای اول خیلی بده اما بعدش همه چی مث‌قبل میشه حتی خیلیییی خیلی قشنگ‌تر بخاطر وجود بچه

من الان دوماه از زایمانم میگذره و حس میکنم خیلیییی سرد شده ازم،پیش منو بچه نمی‌خوابه میگه صداش بیدارم میکنه

زیاد به این چیزا فک نکن خدایی نکرده افسردگی میگیری

دیگ مثل قبل نمیش متاسفانه

الکی به خودت حس بد نده
تازه یه هفته س زایمان کردی
الان تمرکزت رو بزار رو خودت و بچت
یکم به خودت بیا بعدش پیش شوهرت هم میخوابی
همه چیز هم عادی میشه
الان فقط به خودت برس خودتو تقویت کن

نترس درست میشه ان شاالله
ما تجربه کردیم این دوران رو

سوال های مرتبط