من همش درگیر افسردگیم
همش به این فکر میکنم ک روزای اخریه ک تو کشمم تکون میخوره
از اینکه ی شب تو شکمت باشه فرداش دیگه نباشع و تکوناشو حس نکنم گریه ام میگیره
شماهام به این چیزا فکر میکنید یا نه؟

من فقط میخوام زودی بارداری تموم شه و زایمان کنم.دیوانه شدم بقران خیلی دوران مزخرفیه

به دنیا که بیاد انقد دل مشغوله و فکر و خیال براش دارید که اصلا یاد حاملگی نیفتید ..یه روز چرا کم خوابید یه روز چرا زیاد خوابید ..یه روز چرا بیرون روی زیاد داشت ..چرا دوروز نداشت و..انقد زندگی روالش عوض میشه که یادت میره سختی های ۹ ماه حاملگی تکوناش .

بدنیا میاد میبینیش انگیزت بیشتر میشه خوبه 🥰

اره من خیلی فکر میکنم،و دارم نهایت استفادرو میکنم و از تکوناش لذت میبرم واقعا،اخرین باریه ک انقدر بهم نزدیکه تا اخر عمرم🥹

منم سر بچه اولم همین حس رو داشتم بدنیا که اومد یکبار هم یاد تو شکمم بودنش نیوفتادم 😂

مطمئن باش وقتی ب دنیا میاد دیگ هیچ وقت دلت هوا تو شکم بودنتا نمیکنه

نه ، همش به این فکر میکنم که ان شاالله صحیح و سلامت به دنیا بیاد ، این نگرانی ها تموم شه به امید خدا

بعضی وقتا که همسرت خونست یادت میفته چندساعت وقت نکردی باهاش حرف بزنی ..من دختر کوچیکم همین که ببینه من و باباش شروع کردیم حرف😂😂😂😂 بزنيم انقد حرف میزنه کلا یادمون میره ...

به این فکرکن ی ماموریتی گردنت بوده وباموفقیت داری تمومش میکنی👑به هدفت فکرکن که بهش رسیدی وی نسخه ازخودت بوجود آوردی😊💕

وای اره
من دلم‌نمیخاد زایمون‌کنم میخام تا همیشه داشته باشمش 😭😭😭😭