۴ پاسخ

من یه روز قایم کردم دیگه ندادم دوماه از اون روز میگذره

دختر منم بهش،خیلی وابسته بود مخصوصا وقت خواب . همون پستونک خواب باعث میشد شبا بارها بیدارشه براش.دختر من روز هم کم وبیش میخورد. من اول روز قطع کردم سرگرمش کردم یه سوراخ زدم روش وقتایی که خیلی فشار می اورد میخواد همون میدادم میگفت این خوب نیست منم میگفتم همین دارم فقط. روز که قطع شد کامل رفتم سراغ شب . یه شب بهش گفتم بیا بدیم می می ت به موشی .برد انداخت تو سینک روشویی .موقع خواب خیلی بهونه ش گرفت گفتم دادیم موشی دیگه برد . خیلی گریه کرد بیقراری کرد شب اول . مدام بغلش،میکردم باهاش همدردی میکردم و.. تا خوابش برد .تو خواب بیدار میشد . شب اول وقتی بیدار میشد دنبالش می گشت میذاشتم دهنش تا خوابش میبرد میکشیدم بیرون . اما شب دوم دیگه فقط بغلش میکردم تا خوابش ببره . بعد یک هفته ده روز دیگه سراغش نگرفت.اما شب بیداریها و بیقراری ها و اعصاب خوردیای روزش حدود دوماه طول کشید . هفته های اول شب ها بارها و بارها بیدار میشد با گریه شدید و بغلش میکردم راه می رفتم تا بخوابه
خواب ظهرش از بین رفته بود فقط جلو تی وی میخوابید ظهرها .شب ها خیلی بیقراری میکرد تا بخوابه اما عادت کتاب خوندن جایگزینش کردیم و در نهایت بعد یکی دوماه فراموش شد و دوره سوگواریش تمام شد. گرفتن وابستگی های اینطوری فقط ارامش و صبر شمارو میخواد و البته همزمان با چالش های دیگه نباشه مثل ترک شیر پوشک و به هم ریختگی ذهنی دیگه ای

سر پستونک رو طولی با قیچی برش بزن جوری که قبل استفاده معلوم نشه ولی وقتی کرد تو دهنش بفهمه دیگه نمیشه خورد گریه میکنه اذیت میشه ولی عوض نکن سر پستونک رو هر وقت هم خواست همونو بده دستش کم کم خودش ولش میکنه

دختر من پستونکشو گاز گرفته از وسط نصف شد گفتم ببین دیگه خراب شد نمیشه درستش کنیم یکم بهانه گرفت حتی تب کرد ولی بعد یک هفته موفق شدم

سوال های مرتبط