۸ پاسخ

منم مث شمام ۱۴ساله توی شهر غریب زندگی میکنم دریغ از یه دوست یا آشنا 🥲همش دوس دارم خونه بمونم

من ک شهر غریبم چی همش خونم

من یه سالی هست ک از شهر خودم دور شدم و به تدریج دوستام بخاطر همین دوری باهم سرد شدن و کم کم رابطم تموم شد حتی خانوادمم چون ازشون دور شدم منو کنار گذاشتن توی شهر غریب هیچ دوستی ندارم و این دیونه ام میکنه فامیلای شوهرم هستن ولی اصلا نمیتونم رابطه نزدیک و دوستانه داشته باشم عزیزم همدردیم

سلام دقیقا

هی تایپ میکنم و پاک میکنم🖤هیچ جمله ای پیدا نمیکنم حالمو تنهاییم و توصیف کنه🥺💔

خوشبحالتون وابسته شوهراتونید من که دیگه رد دادم ی زمانی خیلی وابستش بودما الان دیگه ن ولی از حال خودمم راضی نیستم اونجوری اذیت میشدم اینجوریه م اذابم که نکنه دیگه دوسش نداشته باشم

احساس میکنم با وجود بچه امیدم به زندگی برمیگرده.میدونم که خوده این طرز فکر هم اشتباهه

من هم همین طوریم ۲تا دوست دارم هم سن خودم
به‌همسرمم وابسته ام ولی بشدت احساس تنهایی میکنم
و نمیتونم حرفامو راحت به کسی بزنم

سوال های مرتبط