۱۵ پاسخ

من ۵۵روزش بودبردم راحت شدب معنای واقعی

من ک خودم شوهرم بردیمش خخخخخ
شوهرمم دلشو نداشت ولی باید دست هاش میگرفت پرستارمن بیرون کرد
ای نشستم گریه کردم ولی راحت شدیم

شوهر منم بهم گفت من نمیام اصلاطاقتشوندارم زنگ زدمامانم اومدولی شوهرم خودشورسوندازبس گریه کرد

ببرتا دیرنشده

من بردممم پسرم خیلی اذیته امروز روز چهارم هست سیرب هیچ عنوان نمیخوره ایقد لاغر شده لپاش اب شدن کلا خودمم نرفتم داخل باباش و مامانمو فرستادم ک ختنه میکردن شوهرم نازش میکرده حالا از صدای شوهرم میترسه همین ک صداشو میشنوه گریه میفته ولی قبلا میخندید کلا دیگه صدای بابام یا پدرسوهرمم میشنوه لوس میکنه میزنه زیرگریه ب سختی اروم میشه🥲🥲🥲

زودتر ببر عزیزم بزرگتر بشه دست و پا میزنه اذیت میشه من ۱۰ روزگی ختنه کردم

شوهرت مثل مال منه که، مثلا برده بودمش اونجا کمک کنه، رفت اون ورتر وایستاد، گفت دلشو ندارم

ببر بابا من فک کردم انجام دادی

سریع ببر تا کوچولو هستن باید ببری منم مثل شما استرس داشتم
دل زدم به دریا بردم الان هروقت یادش میوفتیم همسرم میگه خدا خیرت بده چه خوب زود بردیم
آخه پسر من از این هوچیاس تا بهش دست میزنی گریه میکنه.مطب گذاشته بود روسرش انقدر گریه کرده بود رنگ سفیدش سیاه شده زود
خدارو شکر از این مرحله گذشتیم

چرا میگه بمن نگو؟باز خوبه مامان داری

اره حتما ببر من هنوز پسرمو نبردم دیگه دلشو ندارم واقعا
عوضش پسر اولمو ۳ ماهگی بردم هیچی نفهمید

توکه لازم نیس دلشو داشته باشی اونا خودشون میکنن توهم نمیبینی

ببرش دیگه بعدا دیر میشه گناداره

خخخ باباش از خودت بدتره پس

برد تا دیرتشده پسر ۵ماهشه منم میخوام ببرم ،هرچه بزرگترمیشن بدتر میشن

سوال های مرتبط