یه تجربه از ختنه هم براتون بگم اشتباه منو نکنین
اول اینکه دکتری که ازش وقت گرفتیم حسین خرمی بود که همه ازش تعریف میکردن و میگفتن دستش سبکه، منشیش گفت قبلش قطره استا به بچت بده، منم دقیقا لباس تنش کردم میخواستم راه بیفتم قطره رو بهش دادم، نیم ساعت راه بود تا مطبش، اونجا هم دوتا نی نی دیگه قبل ما بودن که خیلی کم گریه کردن، اما تا نوبت ویهان برسه یه ساعت شایدم بیشتر طول کشید و انگار تاثیر استا کم شده بود یا شایدم ویهان بخاطر 10 روزی که بیمارستان بستری بود خیلی ترسیده بود که حتی واسه بی حسی هم کلی گریه کرد بعد از ختنه هم اونقدر گریه کرد که تابحال ندیده بودم ازش😭 تا یه جایی میگفتم طبیعیه اما وقتی دیدم مامانمم به شوهرم گفت شماره دکتر رو نداری ببینیم کی بهش استا دوم رو بدیم آروم ‌شه دیگه منم زدم زیر گریه😭 دومین استامینوفن رو هنوز از مطبش خیلی دور نشده بودیم دادم ولی تا برسیم خونه و اثر کنه این بچه هلاک شد از گریه، وسط گریه هاش از هوش میرفت بچم😭 چقد سخت بود
همسرمم میگفت دکتر گفته دو ساعت اول بی‌تابی میکنه
نگو همون دم مطب یا توی راه جیش هم کرده بود که همه میگن اولین جیش خیلی میسوزه گریه میکنه بعدش دیگه خوب میشه
طفلک بچم درد ختنش با جیش همزمان ‌شد خیلی اذیت شد
ولی بعدش دیگه هم استامینوفن تاثیر کرد هم دیگه انگار دردش کم کم افتاد خوابید
هرکی خواست بچشو ختنه کنه هم زیر یک ماه انجام بده اون دوتا نی نی دیگه 10 روزه بودن عصب ها کمتر تشکیل شدن دردشون کمتره
هم با خودشون قطره استا ببرن توی مطب بدن بنظرم👍

۱۹ پاسخ

اتفاقا منم پسرمو ۲۵ روزگی پیش همین دکتر ختنه کردم ، عالی بود

خیلی ممنونم عزیزم

عزیزم‌ممنون ک تجربتو گفتی 🌹

ممنون❤️

من ۱۰روزگی بچم ختنه کردم و واقعا بهتره

خوش به حال همتون که زود ختنه کردید
من سه ماهگی پسرمو بردم ختنه ، اینقدر جیغ میزد و ترسیده بود که کل ساختمون رو سرش گذاشته بود ، ولی منم تو همون مطب استا دادم و دکتر بی حسی ام زد براش و بعد از ۱۰ دقه ختنه کرد ، ولی خیلی ترسیده بود که تنهاس

🥺🥺🥺😭من از الان واسه پسری نگرانم

من هردو پسرامو تو۴روزگی ختنه کردم عالی بود

طبیعیه اشکم جمع شد؟☹ دلم سوخت خدایااا

وای منم هفته دیگه میخوام پسرمو ببرم برای ختنه شوهرم که اصلا دلشو نداره منم ندارم مامانم قراره با پدرشوهرم ببره ولی بازم استرس دارم🥲

وای قلبم تیر کشید
چقد اذیت شده طفل معصوم
الهیییی بگردم

من ۳ماه ختنه کردم اخه نارس پسرم وزنش باید ۵باشه برا ختنه پسرمن موقع بی حسی برش هیچ گریه نکرد خندید بعد اوردمش بیرون اره انگاری دستشویی کرد تا خونه جیغ کشید فقط چندساعت گریه کرد بعد دیگه اروم شد زودم خوب شد ولی روز اول سخته من قبل ختنه استا دادم اومد بیرونم دادم

پسر من زردی داره دکتر اجازه ختنه نمیده خیلی دوست داشتم قبل ده روزگی ختنش کنم

منکه پسرم به روش لیزر حلقه کردیم رفتم جای دکتر عمومی ک سنش بالابود و باتجربه هزینشم به نسبت بیشتربود..خلاصه پسرم ک اوردیم خونه خوابید بعدکه بیدارشد خیلی بیقراری کرد پوشکشو بازکردیم دیدیم پرخونه😭خونریزی کرده بود بردیمش مطبش دکتر نبود تا زنگ زد و اومد بچم‌کلی خون از دست داد کلی گریه کرد گریه که میکرد خون بیشتر میومد منشیش با دستمال فشارمیداد تا خون نیاد بچم‌خیلی دردکشید هیچوقت نمیبخشمش😞😞

دقیقا منم حسین خرمی بود پسرم 6روزش بود باید زود ختنه میشد گفتن خوبه دستش سبکه بردم اینقدر گریه کرد ک حدنداشت استا هم فایده نداشت حلقه انداخت روش هم گاز استریل بود جیشم ک کرده بود ک هیچ از مطب گریه کرد تاخونه دیگه خونه بی حال از گریه خابیدی 15روز کشید تا حلقه افتاد بعدش نصفه ختنه شده اصلا خوب ختنه نکرد راضی نیستم.پسر بزرگم سنتی ختنه کردم خیلی خوب و اصلا گریه نکرد این طفلک پشیمونم خیلی

پسر منم ۷ روزه بود ختنه کردیم

من بچم هفت روزش بود ختنش کردیم انگار کلا هیچی نفهمید پسرم😅

من خیلی میترسم الان موندم کجا ببرم اصلا و چیکار کنم

بله توی مطب بلافاصله باید استامینوفن می دادین. دکتر بچه ی من گفت و ما همونجا تهیه کردیم و بهش دادیم اصلا اذیت نشد.

سوال های مرتبط

مامان سوگند وامیرعباس مامان سوگند وامیرعباس ۶ ماهگی
به وقت ۲۹ روزگی
ماهم دیروز ۱۴۰۳/۴/۳ ساعت ۱۲ ظهر پسری رو بردیم ختنه کردیم و از نیمچه مرد به مررررد تبدیل شد🤣💪
دورت بگردم من🧡
آقای دکتر گفت مامانش بیاد داخل و بچه رو بیاره و ببره،منم چون باباش از قبل عقب کشید و گفت من دل ندارم ببرمش،به خاطر همین آمادگی اینکه خودم بالاسرش باشم داشتم و گفتم باید یه مادر قوی باشم😅،به روش حلقه اول پوشکش باز کردم و پاهاشو گرفتم وآمپول بی حسی رو زد و جیغش رفت هوا و با گریه های اون منم گریه میکردم بعدش اومدیم بیرون مطب نشستیم که بی حسی اثر کنه و تو اون فرصت شیرش دادم البته قبل آمپول بی حسی خواب بود که خانومه کنارم گفت بیدارش کن که نترسه و منم بیدارش کردم،و بعدش صدا کردن برای ختنه و با باباش رفتیم داخل و گذاشتمش رو تخت و آقای دکتر ختنه رو انجام داد و بخاطر بی حسی حین ختنه کردن خداروشکر هیچ گریه ای نکرد و دکتر برای اینکه حواسش پرت بشه گفت پستونک یا شیشه شیر بده بهش
یه پماد داد برای چربش کنم و یه قطره استامینوفن و شیاف در صورت درد،اومدیم تو ماشین نشستیم از درد به گریه شد و سینم قبول نمی کرد دیگه بهش قطره استامینوفن دو برابر وزنش دادم و یکم آروم شد سینمو گرفت و خوابید تا اینکه بعد یکساعت شروع کرد گریه هی شیرش میدادم باز از درد اون وسط گریه میکرد دیگه منم یه شیاف گذاشتم براش و بعد یه ربع آروم شد و خوابید دیگه اذیت شدناش تا عصر بود و خداروشکر از دیروز عصر دیگه گریه نکرده
چه همه حرف زدم😀اینم یه توضیح کامل برای مامانایی که مثل من استرس ختنه رو داشتن❤
مامان نینی مامان نینی ۱ ماهگی
تجربه ختنه بچه

من از قبل به مامانم گفته بودم من خیلی میترسم از ختنه و میام پیش خودت
روز ختنه که رفتیم من با مامانم نشستبم تو ماشین و شوهرم و بابام رفته بودن تا جایی که بابام تعریف می‌کنه ختنه لیزری بوده چون اول پوست رو سوزوندن و بعد برش زدن و بخیه زدن
وقتی آوردنش و من دید شروع کرد بی تابی کردن و خیلی گریه میکرد اما ابن بی تابی هاش تا یک ساعت شاید بود تقریبا

و اما کاری که ما کردم که بچه زود خوب شد و دردش هم تسکین پیدا کرد این بود که میرتکس خریدیم براش که عصاره مورد هست به با آب به نسبت میرتکس یه قطره و آب سه چهار قطره قاطی کردیم و موقع تعویض پوشک یکمش رو می‌زدیم به پانسمانش اولش یکم میسوزه اما زود خنک میشه و دردش بهتر میشه( این کار رو میتونید برای بخیه های خودتون هم انجام بدید که هم زود بیفته هم عفونت نمیکنه اصلا)

خلاصه که بچه دردش یکی دو ساعت بود و با همین کارا زود خوب شد و اذیت نشد
ان شاالله که هرکسی بچه شو میخواد ختنه کنه راحت باشه و اذیت نشه

عکس میرتکس رو براتون میگذارم روش نوشته برای عفونت دهان و دندانه اما هر عفونت و زخمی رو زود خوب می‌کنه
مامان هلین مامان هلین ۴ ماهگی
مامان ریحانه و محمد مامان ریحانه و محمد ۴ ماهگی
سلام خوبین عصر پسرم نفخ داشت خودمم خواستم برم دکترزنان تا این مدت بهش ترنجبین میدادم ولی صافی نداشتم موند بود خونه بابام نداده بودم کلا بهش شوهرم گفت میام بریم دکترآماده شدیم رفتیم تو راه محمد هی گریه می کرد ترافیک هم بود اخرش اونقدر گریه کرد شوهرم گفت بده من برو گفتم یه قطره بگیر بدم بخوابه برم گفت باشه گرفت اورد گفتم قاشق یا قطره چکون نداره گفت ن چون خیلی گریه می کرد اندازه دوسه قطره ریخت رو درش دادم دو بار اولیشو خورد با گریه دومیشو که دادم بچه دیگه صداش درنیومد انگار عروسک شد از پشتش زدم از وسط دوتا ابروش کشیدم ن سرفه کرد ن چیزی به شوهرم گفتم چی شد گفت بزن پشتش زدم گرفتم بالا فقط نگاه می کرد داد زدم یا سیدالشهدا یا فاطمه الزهرا شوهرم ترسید اومد پایین گفت بدش من دادم بهش اصلا هم هوا خوب نبود گرم گرم دیگه ساعت هشت بود عصر منم فقط گریه ش هرم گفت نترس نفسش میاد ولی وقتی نفسشم اومد اصلا گریه نکرد خودمم موندم پریده بود گلوش یا ساکت شده بود چون اونو دادم یه ده دیقه ساکت بود بعد گریه کرد خلاص هرچی بود دوتامونم ترسیدیم دکتر هم نتونستم برم پسرمم نیم ساعت خوابیده شربته هم گریپ میکسچر خیلی خوبه بخرین بدین من به دخترم میدادم فایده نداشت