۱۱ پاسخ

درکت میکنم واقعا هیشکی تو این زمان نمیفهمتت😏😔🤚🏻

خوب چرا بچه رو نمیدی بهشون یکم استراحت کنی؟
وقتی خودت همش مثل پروانه دورش بچرخی اونا هم خیلی به خودشون زحمت نمیدن کمک کنن
چرا الان که کمکی داری ازشون نخوای؟ کار برای انجام زیاده هنوز کلی شب برای بیدار موندن داری
الان که کمکی داری استراحت کن

عزیزم باید خودت زبون داشته باشی من مادر شوهرم اومد اینجا راحت می‌خورد می‌خوابید منم حرص میخوردم اسمش هم این بود که این جاست کمک عروسش ولی من واقعا هماروسم و خواهرشوهمر و مامانم‌و ابجی ام خیلی کمکم کردن شیفتی میومدن اینجا همش‌هم به من میرسیدن تا یارا می‌خوابید منو میکردن تو اتاق که به زور هم شده بخوابم اگه نخوابی رو شیرت رو اعصابت تاثیر میذاره مستقیم بگو شما هستین من برم بخوابم دیگه

عزیزم اگه بتونی بری خونه خودت بهتره لاقل تایمی که کوچولوت خوابه تو هم میتونی راحت استراحت کنی ولی اونجا که باشی هم تو خواب بچت مشکل ایجاد میشه با سروصداشون هم شما نمی تونی استراحت کنی

والا بچه سختی های خودش داره نباید اینجوری در مورد خانواده هاتون حرف بزنین
فک کنین کسی رو ندارین دست تنهاین
پدر مادر میوه کم یابن هرچند بد باشن دور از جونشون وقتی نباشن میفهمیم پدر مادر یعنی چی

منم بچه اولم بعد زایمان مادرشوهرم اسرار داشت برم خونه اش چند روز اول با اینکه مادرم و خالم همه چیز اماده کرده بودن اما مادرشوهرم بردم که دقیقا شبا اذیت میشدم چون شب که میشد مادرشوهرم میرفت اتاقش میخوابید بعد میگفت کاری داشتی صدام کن منم تک و تنها شب بیداری با گریه های بچه اول و بی تجربه گریه میکردم شبا تا اینکه یه روز ب همسرم گفتم میخوام برم خونه مادرم یهو مادرشوهرم شنید که اره زنت نمک نشناسه و زنت لیاقت نداره اون همه مراقبت و فلان حالا اون‌چند لقمه غذایی که میداد دستمو منت گذاشت و جلو مهماناشون یجوری جلوه داد که من بدم و من دارم دعوا درست میکنم و گفت ب شوهرم زنتو وردار برو و دست پیش گرفت منم بردن خونه مادرم با کلی گریه و زاری اخرم همون شب مجبور کرد برگردم عذرخواهی. کنم و برگردم باز خیلی برام تلخ بود خیلییییی الانم بعد ۶سال که باردارم گفتم خونه مادرم می مونم اونم شوهرم اسرار داره برو خونه مادر خودم ولی نمیدونه مادر خودش هر روز داره میگه برو خونه مادرت منم بهش گفتم خونه مادرت نمیرم‌چون مادرت میپرسه همش میرم کجا چون هنوز منو مقصر میدونه از قبل کلا همه میشن دایه مهربون تر از مادر ولی باعث میشن ما ضربه بخوریم اخرم افسردگی بعد زایمان بگیریم

جالبه نی نی هامون دقیقا هم سن هستن

منم از تهران کشوندن شمال ک مثلا تا چهله پیششون بمونم اگ حرف شوهرم نبود ک اره ننونستن ازت مراقبت کنن تا حالا صدباار برمیگشتم تهران کمرم از درد داره میترکه جز کون شستن و حموم کردن هییییچ بدادم نرسیدن از ۱۰ روزگی

درکت میکنم کاملا ، دخترم ۵ روزش بود زردی گرفت ۴۸ ساعت دستگاه بود ، بالاسرش نشستم که چشم بندش و نکشه ، هیچ کس نگفت بخواب دو ساعت هم ما مراقبیم.
مادر شوهرم شب ها ۱۱ میره میخوابه تا ۸:۳۰ صبح بعد میگه من اینا رو تر و خشک میکنم 😑
من میخوام چکار دو ساعت در روز بچه مو نگه دارید اصل کار شب هست که همه خودشون اولویت هستند .

تو منی یا من توام؟؟؟😂😂خداروشکرررر ۷روز دیگه بچم از چله میزنه بیرون فرارررر میکنم میرم خونه خودم
اما ببین هیچی برای بچه خود مادر نمیشه
بالاخره وقتی گریه می‌کنه بقیه خو نمیتونن ارومش کنن
تو باید شیر بدی ک آروم بشه
ولی همین ک هواتو دارن و جایی داری ک بخوانت ک بمونی پیششون باید خداروشکر کنیم😍😍
خیلیا آرزشونه

این چ کمک کردنیه اخه😑مدل جدیده حتما
برید خونه خودتون الاقل میگید خونه خودمم مجبورم تنهایی از بچه نگهداری کنم

سوال های مرتبط