۷ پاسخ

من پسر بزرگم ۲۱ ماهش بود رو شیشه س صبر زرد زدم بعد خودش میگفت اه شده شیرم نخورد یه ،یه هفته یکم بی قرار بود بعدش یادش رفت به کوچیکم هم شیشه میدم هم شیر خودمو

خواهر منم بچه هاش پشت سر هم بودن ولی خب حالا اون سینه خودش و میداد و دکتر کفت باید سریع از شیر بگیریش همین صبر زرد و زد بخدا یادمه فقط یبارم زرد (ولی شما چندین بار بزن)
همون یبار شد دیگه سمت سینه خواهرم نیومد تازه فک کنم کوچیک تر بود !

من که تجربه ای ندارم ولی اگه جات بودم به سر شیشه شیرش صبر زرد میزدم چندین بار اینکارو میکردم تا خودش بدش بیاد و نخوره!!!
حالا اگه شرایطشو داشتم به کوچیکه فعلا یه مدتی قایمکی شیر میدادم یا اینکه یکی و میگفتم بیاد کمکم که ببرنش تو اتاق بهش شیر بده
حالا اینکارم امتحان کن

براش ابمیوه و شیر پاستوریزه بریز تو شیشه و کم کم سریشو پاره کن با لیوان بهش بده از بچگونه قشنگا براش بگیر خوشش میاد

عزیزم تیکه نمیندازما سوال شد برام چرا وقتی حامله شدی شیرشو قطع نکردی به این مشکل برنخوری؟ چون لحن نداره نوشته ها گفتم یهو ناراحت نشی از حرفم

ببین یه قمقمه جذااااب از این گرونا بگیر براش بعد توش بهش آب میوه طبیعی و شیر کاکائو بده بعدم شیشه شیر به اون نی نی بده همش بگو نی نی تو خیلی کوچیکی ما بزرگ شدیم قمقمه جذاااب داریم نی نی نداره ما داریم با لحن بچگونه شیر خالی که مزه نداره و از این حرفا بالاخره باید یه جوری شروع کنی

تجربه ای ندارم ولی خداقوت کارت سخته واقعا

سوال های مرتبط