۱۲ پاسخ

ماشالله چ نازه.

سلام گلم خوبید.
من گلدوزی یاد گرفتم و میتونم دیوارکوب تولد و سالگرد ازدواج و...گیرمو کش مو بند عینک رومیزی جانماز گلدوزی شده باقیمت مناسب درست کنم.ممنون میشم ازم حمایت کنید میخوام ازین هنر کسب درامد کنم.
کلی نمونه کار و خرید و رضایت مشتری مادران گهواره همینجا قسمت سوالام برای اطمینانتون هست

تصویر

تولد گل دخمل مبارک تندرست باشه الهی❤

ای جان مبارکههههه

تولدش مبارکت باشه عزیزم

تولدت مبارک دختر کوچولوی ناز نازی😍😍😍

تولدش پرتکرار

تولدت مبارکا باشه عزیزم

آخی عزیزم خدافظی کنه براتون
تولدش کلی مبارک❤️❤️

آخی عزیزم 🥰
بسلامتی مبارکتون باشه ⚘️❣️

تولدش مباررررک

تولدش مبارک باشه دختر خوشگل😍

سوال های مرتبط

مامان اهوراوایلیا مامان اهوراوایلیا ۲ سالگی
۲سال پیش چنین شبی تا صبح ازاسترس و درد نخوابیدم ساعت ۵بیدار شدم گفتم دیگه نمیتونم تحمل کنم که دیگه راه افتادیم رفتیم بیمارستان تا کارهای پذیرشم رو انجام دادن طول کشید ساعت ۸ دیگه بردنم اتاق عمل ایلیا کوچولوم به دنیا اومد همینجوری چسبوندنش به صورتم سریع بردنش بیرون من مشکوک شدم به گریه هاش اخه یه جوری بود بعدازاتاق عمل آوردنم بیرون شوهرم پشت در نبود بیشتردلم ریخت فقط خواهرم بود بعدآوردنم تواتاق دیدم بچه رو نیاوردن اینقدر پرسیدم بچه کجاست؟
چرا مامان نیست چرا شوهرم نیست اول گفتن هیچ چی نیست بعد دیگه مامانم اومد وخوشحال بود دیدم خوشحال دلم بالا اومد گفتم خدهروشکر حتما چیز خاصی نیست که مامانم خوشحال اخه مامانم اصلا نمیتونه احساساتش رو کنترل کنه گفت که بچه یکم آب دور جنین رفته تو ریش باید تو دستگاه باشه ۲۴ساعت شیرنخوره تاجواب آزمایشاتش بیاد خدا سرهیچ کس نیاره اون ۲۴ساعت اندازه ۲۴روز برام طول کشید چون سزارینی بودم خودمم نمیتونستم برم ببینمش پرستارا نمیزاشتن
مامان سورنا مامان سورنا ۲ سالگی
سلام دوستان
میخوام از تجربه خودم برای از شیر گرفتن بهتون بگم که خب پیش نیازش اول اینه که حال روحی خودتون خوب و بالا نگه دارید
من اول سعی کردم پسرمو از اتاق خودمن ببرم تو اتاق خودش بخوابه آذر ماه سال پیش اینکار و مرذم زمانی که ۱۹ ماهه بود چند شب اول من پیشش خوابیدم از شبای بعد خوابش که میبرد میرفتم اتاق خودمون و هر وقت بیدار میشد میرفتم شیر میدادم و بر میگشتم
از اول اسفند ماه گذشته وعده های بعد از صبحانه تا زمان خواب ظهرشو قطع کردم و برای خواب ظهر شیر میخورد و اگه عصر هم شیر میخواست میدادم دو هفته که گذشت وعده های عصر تا خواب شب رو هم قطع کردم
و برای خواب ظهر و خواب شب و حین خواب شب شیر میدادم
تا اینکه از خواب شب ۳۱ ام فروردین بهش گفتم ممه رفته و دیگه اخ شده با ماژیک سیاه سر سینه هامو سیاه مردم و وقتی دید گفت اوف و اه اه و رفت رو تشکش دراز کشید من و پدرش کنارش دراز کشیدیم و هیچ حرف و حرکتی نکردیم وانمود کردیم خوابیدیم اونم یواش یواش بعد از بک ساعت خوابید بدون هیچ کمکی و شد شب اول
ساعتای پنج صبح بیدار شد و شیر میخواست کلی گریه کرد ولی تا سینمو دید گفت اوف و اه اه و دیگه نخواست و ازم پنکیک خواست درست کردم خورد و رفت بازی تا حدودای ساعت ده صبح تو بغلم خوابید تا دو ساعت بعدشم بیدار شد بازی مرد تا حدودای ساعت ۷ عصر تو ماشین بودیم خوابید تا ساعت ۹ شب که بیدار شد پلو خورد و خوابید تا صبح فقط یکبار بیدار شد برای شیر که بهش آب دادم و خوابید از فرداشم هر وقت شیر خواست نشونش دادم گفتم اه شده دیگه رفت پی مارش امروز سه روزه قطع شیر انجام شده
و کثمن فقط روز اول درد سینه داشتم که با مسکن اوکی شد
خواستم تجربمو بهتون انتقال بدم تا شما هم مثل من راحت این مرحله رو رد کنید