پسرم متولد مهر ۹۸ هست به خواسته همسرم امسال پیش ۲ ثبت نامش کردیم اصلا بچه وابسته ای بمن نبود و ۴ ماه هم هرروز ۴ ساعت میرفت خانه بازی و کلاس و اصلا منو نمیگفت پبشم بشین و بزور میاوردمش خونه ولی از وقتی پیش ۲ ثبت نام کردم یا میگه نمیرم یا باید توهم کنار من بشینی البته انصافا معلمش و کادر مجموعه هم خیلی مهربونن و تو کلاس هم هر نیم ساعت تنفس دارن ولی خیلی خیلی اذیتم میکنه و شبها ازم قول میگیره صبح کنارم بمون اگه بگم نه گریه میکنه که نمیرم و اگه بگم باشه میمونم و فردا پیشش نمونم بمن میگه تو دروغ گو هستی ! حالا مشکلم ابنه من نمیخوام دروغ بهش بگم و گولش بزنم و شب بهش توضیح میدم که نمیشه من هرروز اونجا بشینم ولی باباش برعکس من میگه به بچه استرس نده بذار شب رو بدون استرس بخوابه صبح ببر و بیا منم اینجوری حس میکنم بچه پنهون کار بار بیاد هرقدرم به همسرم توضیح میدم که تربییت منو خراب نکن خودشو حق میدونه و منو ناحق ! میگه حال رو توجه کن .منم نمیخواستم امسال ثبت نامش کنم ۳۰ میلیون هم هزینه شده حالا میگه میخوای نره سال بعد بره شماها بگین تربیت من درسته یا باباش؟

۱۶ پاسخ

پیش ۲ فرستادن اشتباهه تو این سن

الان که پیش ۲ گذاشتین سال دیگه می‌ره اول؟
می‌دونی هیچکس کامل نیست شرایط هم سخته ولی شما دوتا دیگه خیلی ناهماهنگ هستین و این می‌تونه یکی از دلایل نا امنی کودکتون باشه
شما شاغلین؟ دلیلی داره که نمی‌تونید بمونید پیش پسرتون؟

خوب خدایی گناه دارن امسال بخوان برن پیش ۲
من دوست داشتم بچه هام نیمه دومی بشن فقط بخاطر مدرسه
الان دختر من پیش ۱ هست
۲ ماه پیش مهد رفت کلی بازی کردن و چیز یاد گرفتن
از مهر هم پیش ۱ میره الان بخواد ساعت ۸ میره نخواد ۹ میره دستش بازه هنوز قوانین مدرسه رو نمیدونه که
به نظرم زود بود پیش۲ نوشتی

متولد مهر میشه نیمه دوم چطور ثبت نام کردن؟؟دختر منو ثبت نام نکردن

بنظر من چند روزی همراهش برو بزار به محیط عادت کنه بعد دیگه همراهیش نکن

چه مامان مهربونو خوبی واقعا لذت بردم از طرز صحبت و نوشتنت پسر منم اذیت میکرد منم نبردمش بنظرم حالا یسالم دیر تر بره چیزی نمیشه

چندروزی همراهش برو بزار عادت کنه منم رفتم پسرم دوست پیدا کرد بعدش ی روز ولش کردم یکم گریه کرده بود ولی بعدش دیگه بازی کرده بود با دوستش الان خودش میره صبا یکم بهونه میگیره که دوست ندارم برم مهد ولی باز بیخیال میشه میره

دختر منم 2 مهر 98 من پیش 1 نفرستادم
چون شاغلم دوساله مهد میره با امسال که رفته
سال بعد به امید خدا میذارمش پیش 2
غیرانتفاعیا برای پولش پیش 2 ثبت نام کردن

ممکن جذب بچه تا 3 ماه هم طول بکشه عیب نداره بمون بچه ارامش داشته باشه
کم کم خوب میشه
هیچ مادری تا اخرسال با بچه نمونده توی مدرسه و کلاس
مهم برخورد الان شماست خیلی مهمه
من خودم 35 سالمه اول ابتدایی که بودم 2 ماه تمام مامانم پشت در کلاس موند
تا من جذب شدم
زمان ما امادگی پیش دبستانی نبود که مستقیم کلاس اول

حق کاملا ب تو ب بچه اصلا نباید دروغ گفت یا پنهان کاری کرد چون یاد میگیره و دراینده خودمونو بخاطر صلاح خودش گول میزنه بشین با شوهرت صحبت کن ولی قبلش از مشاور هم بپرس صداشو ضبط کن یا پیش شوهرت زنگ بزن مشاور انلاین ازش بپرس ک شوهرتم گوش بده شاید اونموقع ب نتیجه رسیدین

وای چقدر پسرت مثل پسر منه اخه پسر منم اصلا وابسته نبود الان میگه تو مهد بمون🤔
صددرصد حق با شماست
منم اصلا ب پسرم دروغ نمیگم دلم نمیاد اینجوری اعتمادشو از دست میده گناه داره بچه!!!!

پسر من ک باید می‌رفت پیش یک نفرسادمش حالا شما چرا فرسادیش پیش دو ب نظرم اذیت میشه خیلی زوده براش بعدش چ جوری ثبت نامش کردن پیش دو

گلم نگران نباش عادت میکنه دخترمنم چندروز ازپسرت بزرگتره رفت عادت کرد

ب نظرم الان زوده پسر منم ۳ مهر اما ما تصمیم گرفتیم سال دیگه بزاریمش‌ک یکم بزرگتر بشه تو هم هزینه رو برو پس بگیر اندازه این چند روز ک‌رفته بده بقیشو پس بگیر چون اینجوری امکان داره خیلی زده بشه

من پسرم داره میره پیش از روز اول هم بهم نگفته بهم بمون بهم میگه خودم میام تو نیا

بشین باهاش صحبت کن بگو اگه من بمونم بقیه بچه ها هم میگن باید مامان هاشون بمونه بعدش معلم تون نمیتونه درس بده
اونجا کلی بازی میکنی دوست پیدا میکنی
شماره خانم معلمت دارم اونهم شماره ام داره چیزی بشه سریع زنگ میزنیم
هربار ی کم فاصله ات زیاد کن و روزی که خواستی دیگه نمونی بگو من میرم فلان کار انجام بدم بعدش سریع میام دنبالش

سوال های مرتبط

مامان جانان مامان جانان ۵ سالگی
سلام مامانا روزتون بخیر التماستون میکنم جواب سوال منو بدین منو همسرم دوتایی جواب ها رو میخونیم مادرشوهرم خیلی خیلی رفتارهای بچه گونه ای داره و از اول بچه دار شدن ما به شدت تشدید شده میپره بالا پایین بچه رو میترسونه اذیت میکنه و… من اصلا اوکی نیستم با این کاراش و همسرم میگه از دوست داشتنه مشکل این نیست هیمشه به پسرم یاد میده درگوشی حرف بزنه از اون اسباب بازی بخواد تا براش بخره بره قایمکی تو اتاق باهاش حرف بزنه و ریز اطلاعات خونه رو از بچه بکشه بیرون شام چی بود ناهار چی بود کجا رفتین کجا بودین خونه ی کی رفتین
منم به جانان گفتم نرو دیگه تو اتاق
پسر منم نه گذاشت نه برداشت در اولین تماس به اونا گفت مامانم گفته حق نداری بری اتاق
اونا گفتن گوشی رو بده به بابات و کلی فحش و گریه و زاری قطع کردن
همسرم میگه تقصیر توئه
میخوام بدونم من مقصرم واقعا
و اینکه هر شب همسرم میاد سه بار زنگ میزنن یه ربع ده دقیقه حرف میزنن
و به گوشی من زنگ نمیزنن
همش هم به پسرم میگن به بابات گیر بده تو رو بیاره خونمون و چی و چی
مامان رادین مامان رادین ۵ سالگی
سلام خانوما من علائم پسرمو میگم میشه یه نگا بندازین ببینین به بیش فعالی میخوره یا نه اونایی که تجربه دارن
پسرم خیلی حرف میزنه توی همه کارها دخالت میکنه حرف زشتی بشنوه زودی یاد میگیره و برای بقیه به کار میبره تحرکش زیاده ولی برای تلوزیون یا گوشی میتونه نیم‌ تا یه ساعت یه جا بشینه نقاشی اصلا علاقه نداره و بلد نیس نه کشیدن نه رنگ کردن اعداد تقریبا تا ۳۰ بلده بشماره تا ۱۰ هم انگلیسی و فارسی رو بلده بخونه با بچه های فامیل درحد یک ساعت خوبه بعدش یه کاری میکنه دعوا کنه کتک کاری کنه به همه کارای خونه فضولی میکنه جارو بکشم میگه منم میکشم دستمال بکشم منم میکشم لباسارو این باید بندازه لباسشویی .... احترام هیچکسم نگه نمیداره به غیر از باباش هرچی دهنش بیاد موقع عصبانیت میگه کنترل نداره و کنترل نمیشه یه حرفایی به فامیل میگه انگار ادم تو خونه یادش داده درحالی که ما اصلا حرفی از بقیه جلوش نمیگیم خلاصه جون به لبم کرده یه دختر ۷ ماهه هم دارم تقریبا از اواخر بارداری من بدتر شد از استرس دوری من و پذیرفتن عضو جدید ...تو خونه خودم تحملش میکنم ولی میریم جایی جوری بقیه رفتار میکنن که یعنی تو نتونستی تربیت کنی یا چرا بچه دار شدی به این فشار اومده این کارارو میکنه ببخشید طولانی شد واقعا دلم پر بود