سلام من دیگه عاجزشدم لطفا اگه راه حلی دارین بگید پسر من هیچ لباس جدیدی نمیپوشه اول فقط گیرمیدادآستین کوتاه نمیپوشم بعد لباس تازه نپوشید الان کلا حاضر نیست لباسشو عوض کنم چیکارکنم؟😔خسته شدم همش لباسای کهنه میپوشه خجالت میکشم ببرمش دکتری جایی😔همش سر همین شوهرم با من دعوا میکنه اگه نه هم داره به بچه زور میکنه لباس تازه بپوشه ، البته تا الان به دلش راه اومدیم الان دیگه واقعا اوضاع لباساش خرابه ، دیروز داشتیم میرفتیم دکتر ، یه شلوارخونگی رو بچه گیرداده بودبپوشه که باباش گرفت انداخت توی راه پله ها، یه ربع تمام بچه فریادزد امروز بردمش بینایی سنجی برگشتیم بستنی خواست باباش گفت لباس بیرون نپوشیدی نمیخرم نیم ساعت دیگه هم فریاد زد از طرفی دومی به دنیا اومده نمیخوام با اولی تندی کنم که فک نکنه با اومدن داداشش بیخیال این شدم
ولی دیگه کم آوردم😔

هر رفتار غیر عادی نامعقولی از بچه ببینی و مدارا کنی و همون اول جلوشو نگیری،بچه حریفت میشه. بزار یه ساعت گریه کنه،اصلا کل روز گریه کنه،هیچیش نمیشع،همین که بفهمه حرفش به کرسی نمیشینه کوتاه میاد کم کم‌. یه سری چیزا روتین و قانون زندگیه. لطفا کوتاه نیا. با قصه و کتاب و عروسک گردانی این چیزا رو روزی هزار بار تعریف کن

منم پسرم میبرم خیابون بالباسای توخونه ای میبرمش مگه چه اشکال داره بچس بزرگ بشه خوب میشه

شايد بيش حسي داره!
تا حالا بهش دقت كردي؟ جنس خاصي رو ميپسنده؟
توي حموم يا آرايشگاه چطوره؟

وقتی خوابه، همه ی لباس کهنه ها رو بنداز دور،‌ یه مقدار گریه میکنه، ولی درست میشه و یادش میره. از همون اول باید لباس خونه و بیرون رو براش جدا می‌کردید تا یاد بگیره لباس خونگی با بیرون یکی نیست. پسر منو اجبارشم کنید حاضر نیست با لباس تو خونه تا دم در بره، حتما باید لباس بیرونی بپوشه. لباس تو خونه هاشم هر چند ماه بطور کامل نو میکنم و قبلی ها رو می اندازم دور.

برای پسرم کفش نو خریدیم بعد کفشای قبلیش کلا پوسته روش رفته بود داغون شده بود حالا میخواستیم بریم عروسی گیر داد کفشای قبلیمو میخوام گفتم نه میگه با دمپایی میام یه کم مقاومت کردم بعد گفتم آهان میخوای تا تو ماشین با دمپایی بری بعد تالار که رسیدیم کفشای جدید تو بپوشی گفت آره اینجوری راضی شد تو هم امتحان کن

خوب عزیزم لباسای کهنشو شب ک خوابه بنداز دور

به نظر من از اول اصلا نباید باب میلش رفتار می‌کردید الآنم که دیگه بزرگ تر شده اوج لجبازی شه باهاش صحبت کن

دختر منم کفشاش دوست داره و حاظر نیست عوض کنه منم قدیمیا رو از جلو چشمش جمع کردم گفتم نیست بابا انداخته آشغالی جدید رو میپوشه