۱۳ پاسخ

برادرشوهر مجرد بوده
یا همسر این خانم
اگر خانم متوفی است طبیعی رفتار ش
اگر نیست که نه عادی نیست

عزیزم پیامای خصوصیت رو چک میکنی؟

چ‌ادمیه

ن صد در صد حسودیتو میخوره منم ۱سالی میشع جاری اومده برام چنان قیافه میگیره هرجا بریم باهام حرف نمیزنه یا اصلا طرف منو نگاهدنمیکنه منم آدم حسابش نمیکنم اصلا محلش نمیدم که دیدمش انگار غریبه اس و نمیشناسمش

مراقب باش حسودی تیکه و افسردگیش تورو نگیره .صمیمینشو زیاد که بهت کاری نگه تیکه هم نشنوی

اگه سالگرد شوهرش بوده ک هیچی اون بهونه گیر بوده
یا فقط،از سر عادت گفته مواظب بچه اش باشی

حساس نیستی

نه فک کنم اون خودش رو بچه خودش حساسه،نسبت ب بقیه هم دقت کن ببین همینجور میکنه

من بودم تحویل سگ نمیگرفتمش

و منی که جاری ندارم بدونم جاری داشتن چه حسی داره،خوبه یا بد...

فکر کنم یک تخته اش کمه🙄

منک جاری ندارم ولی یک خاهرشوهرم که دارم همش تیکه میندازه و حسادت میکنه

عادی نیست

سوال های مرتبط

مامان آنیسا مامان آنیسا ۱ سالگی
خانوما شوهرتون بهتون فحش میده؟دعوامون شد بهم گفت گو ه خوردی با پدرت😔منم گفتم تو خوردی با اون بابات که مثل سگ افتاده بود بیمارستان
خدا شاهده همون لحظه پشیمون شدم از گفته خودم چون باباشو دوس داشتم یهو حمله کرد بهم گفت چی گفتی منو خفه کرد با سیلی زد تو دهنم😭😔
گفت گمشو از خونم بیرون گفتم اونی که میخواد گمشه تویی هنوز این سیلی که زدی بهم رو دوست پسرم بهت میزنه نه بابام😐😐😐😐آخه من این حرفارو از کجا میارم همون لحظه خاک تو سرم
یا خدا بازم حمله کرد
زد تو سرم گفت خاک تو سرت پس دوس پسرم داری اره گفتم آره
😐😐😐😐😐😐گفتم آره بعد دوباره دعواااااااااا فحششش های خیلی بد خانوادگی ناموسی من به اون اون به من
خوبه دخترم خونه نبود مثل دوتا سگ افتادیم به جون هم
بعد دستشو تا جون داشتم گاز گرفتم نفسش رفت داشت بیهوش میشد ترسیدم بیشتر گاز گرفتم
حس کردم گوشتش داره کنده میشه میاد دهنم😭😔آخه ترسیدم ول کنم بزنه
بعد هیچی گریه کرد😐گفت حرفات آتیشم میزنه از خدا میخوام امشب یا تو بمیری یا من
مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ سالگی
مامانا من یه مشکل بزرگ و اساسی ت. زندگیم دارم
قبل دخترم من و شوهرم دعوامون میشد ولی خیییلی کم شاید هر سه چهار ماه یبار بحث میکردیم
ولی بعد دخترم همه دعواهامون بخاطر دخترمه
شوهرم بیش از حد سر بچه حساسه واقعا شورشو در اورده
اب تو گلو بچه بپره زمین و زمان و فحش میده و خودشو میزنه
بچه یکم بخوره زمین دیوونه بازی در میاره
همشم میگه تو باید مواظب باشی
تا بچه سرما میخوره همش منو مقصر میدونه
خلاصه پدرم در اومده
امروزم عموش سرسره خرید واسه ماهلین من هی گفتم این خطرناکه گفت نه پیشش باش بازی کنه منم داشتم باهاش بازی میکردم تو یه ارتفاع خیلی کم ماهلین افتاد من مچ دستم پیچ خورد نتونستم نگهش دارم بچه یکم گریه کرد . شوهرمم تو سرش میکوبید واسه اولین بار هرچی از دهنش در اومد بهم گفت
منن سرش داد زدم گفتم تاحالا سه بار بچه از دست خودت افتاد زمین هیچی بهت نگفتم
واقعا با این اخلاقش چیکار کنم ؟ اصلا قابل تحمل نیس . هر وقت میاد خونه میگه باید تمام کاراتو ول کنی فقط بچسبی به بچه که چیزیش نشه
خودش اصلا کمک نمیکنه