مامانا من یه مشکل بزرگ و اساسی ت. زندگیم دارم
قبل دخترم من و شوهرم دعوامون میشد ولی خیییلی کم شاید هر سه چهار ماه یبار بحث میکردیم
ولی بعد دخترم همه دعواهامون بخاطر دخترمه
شوهرم بیش از حد سر بچه حساسه واقعا شورشو در اورده
اب تو گلو بچه بپره زمین و زمان و فحش میده و خودشو میزنه
بچه یکم بخوره زمین دیوونه بازی در میاره
همشم میگه تو باید مواظب باشی
تا بچه سرما میخوره همش منو مقصر میدونه
خلاصه پدرم در اومده
امروزم عموش سرسره خرید واسه ماهلین من هی گفتم این خطرناکه گفت نه پیشش باش بازی کنه منم داشتم باهاش بازی میکردم تو یه ارتفاع خیلی کم ماهلین افتاد من مچ دستم پیچ خورد نتونستم نگهش دارم بچه یکم گریه کرد . شوهرمم تو سرش میکوبید واسه اولین بار هرچی از دهنش در اومد بهم گفت
منن سرش داد زدم گفتم تاحالا سه بار بچه از دست خودت افتاد زمین هیچی بهت نگفتم
واقعا با این اخلاقش چیکار کنم ؟ اصلا قابل تحمل نیس . هر وقت میاد خونه میگه باید تمام کاراتو ول کنی فقط بچسبی به بچه که چیزیش نشه
خودش اصلا کمک نمیکنه

۴۴ پاسخ

همتون این مشکل دارین
شوهراتون مشکل دارن😂😂

دقیقا مثل شوهر من یعنی وقتی نیست انقد راحتم وقتی میاد خونه غمباد میگیرم انقد که حساسه رو آرمین بیچارم کرده

وای منم از وقتی مسیحا دنیا اومده خیلی درگیر میشیم دعواهای شدیدی میکنیم

بهش بفهمون با این کادش بچشو ضعیف بار میاره

بنظرم حتما یه وقتی بسپر بهش و بگو حواست بهش باشه وقتی اومدی مثل خودش رفتار کن اگه مثلا گریه کرده بود کولی بازی دربیار حواست چرا به بچه نبود

وای چقدر شوهرت مث داداش منه ولی داداش من بیشتر زنداداشم پیر شده از دستش

اینکه کاراتوول کنی بچسبی به بچه خب فعلاهمینه خواهر
ولی بگومن مادرشم بیشترازتوزحمتشومیکشم ودلم براش میسوزه اگراینجوری کنی کلا نگهش نمیدارم دوروز صب تاشب نگهدارببینم میتونی
سخت نگیر همسرمنم حساسه سره بچه خودمم‌بدترالان عیده من خونم ترکیده

شوهر منم همینه خواهر 😅

این خوبه باز شوهر خواهر شوهرم هیچ کاری نمیکنه لم میده بعد بچه میره اینور اونور خواهر شوهرم همش میره دنبالش بعد چندماه پیش خواهرشوهرم چایی آورد بچه هم بغل شوهرش بود بچه دستش خورد ریخت پاش شوهر خواهر شوهرم فوری بلند شد جلوی جمع به خواهرشوهرم فحش داد همسره من که عصبی نمیشه بهش عصبی شد ولی اونم چون بی شخصیت هستش به همسرم کلی فحش داد ولی همسرم یه فحش هم بهش نداد

ولی الان برادرشوهرم و جاریم جلوی جمع همش بهش تیکه میندازن که بچتو نگهدار بچه ی تو هم هستش

حالا من دخترمو میسپرم به شوهرم خودمم باید حواسم به شوهرم باشه😅

محل نزار بگو بزار بچه محکم بار بیاد بگو همه بچه ها میخورن زمین من والا الکی به شوهرم میگم اینقدعصیم کرده زدمش که بگیرش من استراحت کنم هیچ وقت دخالت نمیکنه محکم بگوهمونقدری که تو دوسش داری منم دارم تاگفت بگیرش یاهرچی لفتش بده کم کم عادت میکنه بگو من مادرشم نه پرستارش بچه هم پیشش بود اتفاقی افتاد تو هم دادوبی داد کن تاجوابشو بفهمی این شرایط چی میگه

حالا من چی بگم که هر دو ( من و شوهرم اینجوری هستیم ) ، باز من بیشتر
دست خودمم نیست

حالا ما برعکس
بچه میفته یچاش خون میاد شوهرم کو چیزی نشده ک بذار خودش بلند بشه
بچم کولی بازی درنمیاره خدایی
و ترسو نیس

باز من میگم یکم مواظب باش چیزیش نشه مثلا وقتی میسپرم دستش توی بازار ک من راه برم ببینم مغازه ها رو .اونم ولش میکنه میخوره زمین یهویی
من حرص میخورم .

ینی دقیقا شوهرمنو توصیف کردی
حالمو بهم میزنه بخدا
تازه الان خیلی بهتر شده
اوایل ک سانلی نوزادبود میگف از خونه بیرون نرو
هیشکی ام نیاد خونمون
بچمونو کسی بغل نکنه کسی بوس نکنه بهش دست نزنه
مام مدام دعوا داریم😩

وای خیلی سخته
خدا بهت توان بده

وای یه لحظه حس کردم خودم اینارو نوشتم دقیقااااا شوهرمنم همینه. اینقد به خودشو من استرس میده که گاهی دارو ضد استرس میدم بهش اگر راه حلی یافتی به منم بگو

منم دقیقا مثله شوهرتو هستم.احساس میکنم همسرم نسبت به بچم خیلی بیخیاله. یعنی درجه حساس بودنم از صد صدو پنجاهه

چقد همه مردا مثل همن😂😂دیگه از شوهرم ناراحت نمیشم حالا که دیدم همه مردا اینجورین

شوهر منم همینه
. بزرگتر هم بشن یه جور دیگه حساس هستن

باید خودشو تغیر یده

چقد سخت باز شوهر من حساس نیست میگه بچه است دیگ

ما بر عکس شماییم
همه این رفتارای شوهر شمارو من دارم

عزیزم هممون گرفتاری به این اخلاقشون باید ساخت😂😂😂😂😂

شوهر منم همینقدر ندید بدید و بی ادبه حتی حتی وقتی بچه چیزیش بشه گریه کنه من مادرم دیگه میگم الهی بمیرم عزیزم قربونش بشم و تصدق بچه ام میرم یعد اون مسخزم میکنه میگه همش ادا در میاری اگه راست میگی مواظبش باش.

شوهر منم همینجوریه ولی اون هواسش هست وقتی من نباشم یا من هواسم نباشه به منم میگه منم سرش داد میزنم بعدش بچه رو میگیره بهم میگه برو از پیشم بچه رو میگیره میره بیرون بعد دوباره میاد 😂

وااااااااای منو یاد خودم انداختی گردن خوردش هنوز زندان نبود ی باراومد خونه دخترم پیش خودش بود افتاد منو گرفت زیر بار کتک ک چرا تومراقبش نبودی😭😭😭😭همشون حساسن ولی حساسیتشون بیجاست

قشنگ میفهمم چی میگه
چون شوهر خودمم از نوزادی خیلی رو دخترم حساس بود قشنگ دهن من سرویس شد تا دخترم بزرگ‌شد...
شوهرم خودشو نمیزنه ولی خب غر زدن از همه چی بدتره...

کاملا درکت میکنم
ولی خب الان دخترم‌بزرگ شده بهتر شده یکم شرایط...

راه حلی ندارم برات😑
فقط صبر و نادیده گرفتن

عه چقددددد شوهر منه 😣😣😣😣

ما دقیقا برعکسیم

اخلاق شوهر شما اخلاق منه 😪
دست خودش نیس
منم دست خودم نیس اصلاااا کوچک ترین اتفاقی براش بیفته زمین و زمان و میریزم بهم
اصلا خودمم خوشم نمیاد از اخلاقم ولی چ کنم دست خودم نیس
گاهی بابام اینا میگن انگار که فقط تو بچه داری 🙁🙁

هع عین نره غول من .ک سر هرچی من مقصرم خودشون بی گناه من ک شدم لنگه خودش واقعا خسته شدم من از کار میاد قشنگ میدم دستش گریه ک میکنه میاره میگم بیا بگیر میگم منم خسته ام
ولی چیکار کنم دختر منم منو بیشتر میخواد میرم میگیرمش .من موقع مریض شدن دخترم قشنگ عین شوهرت من بی فکرم
یبار توبیمارستان قاتی کردم انداختم سرش گفتم نگهدار تایاد بگیرم ولش کن محلش نده بزار خودشو بزنه هرچی هم میگه القاب وشخصیت خودشو میگه عین مال من

بنظرم بیشتر مردا همین اخلاق ودارن همسرمنم کلا اخلاقش یه مدلی شده میخواد منو ازکارو زندگی بندازه فقط بچه بزرگ کنم

تاحالا بچه رو سپردی بهش که چند ساعت بدون تو نگهش داره؟

عزیزم همه پدرها همینن شوهر من هم میگه اصلا بچه نباید گریه کنه اونم اعصاب مصاب نداره ولی کمک هم می‌کنه گاهی خسته که بشه غر میزنه 😊از همون اول عادتش میدادی که کمکت کنه

باور کن من خودمم شخصا همش دنبال بچمم یک خونه کسی برم در حد یک دستشویی رفتن وقتی برمیگردم میبینم بچم اسیب دیده کسی مراقبش نبوده. باباشم اصلا یک ثانیه نگهش نمیداره. تو خونه من حتی میرم زباله بزارم دم در باباش میگه نگهش نمیدارم ببرش دنبال خودت. من کمرم میشگنه همزمان سطل دستمه و بچه تو بغل

ددددذدددددددذذاتااا

ب مرور زمان کمتر میشه. و اینکه مطمئن باش ایشون نمیخاد اینجوری رفتار کنه و ناخودآگاه بدون اینکه خودش متوجه باشه این رفتارارو انجام میده.

خدا به داد تا برسه منن این مشکل داشتم پدرمو در آورد تا اینکه یه روز بهش گفتم من مادریم رو میکنم تو هم پدریت رو کن دخالت نکن مگه من تو کارهای تو دخالت میکنم بعد وقتی خودش اشتباهی میکردم عین خودش رفتار میکردم و بهش حالی میکردم چقدر اضطراب میگیرم و اینکه اگه من نمی تونم تو بیا جاهامون عوض کنیم

خب خوبه بچه را خیلی دوست داره. دیگه چیکار میشه بکنی. بیشتر مراقب باش تا بزرگتر بشه. دلنگرانی پدرشم کمتر میشه.

ما هم همین جوری بودیم و الان همین جوری شدیم
فرق ما با شما اینه که بر عکس همیم ،من خیلی رو بچه حساسم و‌تمام تمرکزو توجهم شده دخترم

خاک بر سر بیشعورشون کنن شوعر منم اگه مشکلی برای خودش پیش بیاد و خانواده م نتونن کمکش کن هر روز جنگ دعوا فش ب خانواده م میده

سلام عزیزم دست خودش نیست . ما هم همینطور هستیم ولی خب بخاطر اینکه واسه بچه دار شدن زیاد سختی کشیدیم و باعث شد این حالت شوک و اضطراب بمونه تو بدنمون

بچه دوم نیاریا

چقدر سخت🥲
خدا فقط بهت تحمل بده
حالا همه این شرایط رو وقتی پسرم مریض میشه منم دارم
یعنی کافیه داروش ۱دقیقه اینور اونور شه
میشم مادر بی فکر . اصلا بچه براش مهم نیست و فلان
منم اعصابم خرد میشه ولی تحمل میکنم

سوال های مرتبط

مامان لپ قرمزی مامان لپ قرمزی ۲ سالگی
سلام از یه مامان خسته با یه نی نی شیطون ،خانما دخترم بیش از اندازه شیطون با این که اینقدر مواظبشم همش تو در و دیواره هر روز میخوره زمین هزار تا بلا سرش میاد که دیگه پریشب خورد زمین دماغش پر خون شد مجبور شدیم ببریمش ازش عکس بگیریم و دکتر و. ... یه اتاق اسباب بازی داره که هیچ علاقه ای به هیچ کدوم نداره اینقدر که تو اتاق طنین اسباب بازی هست تو خانه بازی ها نیست فقط علاقه داره بره با وسیله های خطرناک بازی کنه اصلا درست غذا نمیخوره نگاه به عکسش نکنین ما کلا استخون درشتیم شاید در روز چند قاشق غذا میوه هم که خدا رو شکر اصلا انواع میوه براش میخرم لب نمیزنه گفتن بزار جلو خودش بخوره همه رو امتحان کردم اصلا نمیخوره شیر بهش ندادم بازم نمیخوره شربت سانستول و هزار چیز دیگه واقعا کم آوردم درسته میگن بچه ها رو با هم مقایسه نکنین ولی نوه داییم اومده بود خونمون انقدر این بچه متین و آروم همسن دختر منم هشت قشنگ بازی کرد غذا خورد مامانش میگه تا حالا نخورده زمین بعد من همش باید تنم به خاطر طنین بلرزه باورتون میشه چقدر موهام سفید شده تو این سن فقط یه مامان که بچش مدل بچه من درکم می‌کنه واقعا خسته ام
مامان عسل مامان عسل ۱ سالگی
خانوما دیروز خیلی ناراحت شدم.
راستش عصر که میشه بچه های همسایه میریزن بیرون بازی میکنن
همیشه شوهرم بچه رو میبرد با بچه ها بازی میکرد
ایندفعه من رفتم دیدم مامان یکی از بچه ها تا من و دید همینطوری بی دلیل از سر عقده به دخترش یواشکی گفت با بچه من بازی نکنه
حالا همیشه شوهرم میگفت این دختر همیشه میاد بازی میکنه
بعد بچه من مثل همیشه با شوق رفت سمت دختره
دیدم دختره باهاش بازی نمیکنه از اون ور توپ هم خورد تو سر بچه من
منم به دختره گفتم نی نی ما اومد سمت تو تا بازی کنه باهات تو بازی نکردی توپم خورد تو سرش
بعد بلند به بچه ام گفتم دیگه نرو سمت دختر بچه نمیخواد باهاش بازی کنی
دختره هم ناراحت شد رفت به مامانش گفت
زنیکه فکر کرده میتونه قلب پاک بچه ها رو از هم جدا کنه
اخه بگو خودت عقده داری یا روانی هستی چیکار به بازی بچه ها داری؟
اگر تو به بچه ات میگی بازی نکن منم میگم بازی نکن
واقعا خیلی زشته بزرگترها خودشون و قاطی بچه ها میکنن
الان بچه من نمیفهمه ولی اگر بزرگتر بود حتما میفهمید دلش میشکست بابت این رفتار..
مامان ✿๛آتنا๛ ✿ مامان ✿๛آتنا๛ ✿ ۱ سالگی
آقا مادرشوهرم خیلی بهم کمک میکنه بچمو نگه میداره
ولی همیشه از اولی ک آتنا دنیا اومده میگه فلانی بچش تپل تره ،یا بچه ی همسایه خیلی سنگین تره بچت خیلی لاغر شده
همه میدونن از بعد از یکسالگی بچه فقط قد میکشه معمولا خیلی بچه ها لپاشون آب میشه ولی عوضش قد میکشن حالا چند بار به من گفته بچت خیلی لاغر شده با این ک میدونن من خیلی غذا خوردن آتنا برام مهمه و چقد برای این قضیه وقت میذارم ولی باز میگن
امروز آتنا رفت داخل کریرش خوابید یهو گفت بچتون از وقتی دنیا اومده این تو جاش می‌شده هنوزم جاش میشه هیچ فرقی نکرده من گفتم یعنی از وقتی دنیا اومده همینجوری بوده؟گفت چرا ولی هنوز تو این جاش میشه منم گفتم این همه گفتید لاغره یبار گفتید خداروشکر بچه سالمه؟بعدم وزن بچم رو نمودار بوده و هست تپل تر از این هم نمیتونم بزاام
بعد میگه من همین یبار گفتم تو بابد به من اینطوری بگی گفتم نه شما خیلی بیشتر از یکبار گفتید یادتون نمیاد من خوب یادم میاد
گفته نه مامان خودت میگفته من همیشه گفتم بچه خوبه 😐با این ک خداشاهده مامانم همیشه میگفت بچه تپل میخای چیکار بچت همه چیش خوبه الان آتنا ۱۲کیلو و۴۰۰ گرمه ولی ریز نقشه بهشون برخورده ک چرا جوابشونو دادم آخه چقدر بذارم تو دلم هیچی نگم واقعا نیکتونسم امروزم تحمل کنم همیشه لا خودم میگفتم یبار میگم ک دیگه نگن بلاخره امروز گفتم همیشه همینطوریه یچیزی میگه بعد ک جوابشو میدی تازه اونم محترمانه ن بی ادبانه کاملا محترمانه میگه نه من همین یبار گفتم 😤😤
مامان نیلیا مامان نیلیا ۱ سالگی