##امشب یه دعوای حسابی کردم##
گرچه حق با من بود اما از آخر من گریون شودم و دشمن خندون
یجا دعوت بود بچه ی یکی از فامیلا هی دخترمو اذیت میکردم من چندین بار بهش گفتم نکن اینکارو مادرشم ک هییییچ نمیگف پسرشو پسرش ۸ سالشه بعد منم گفتم نکن بچه الان دستش لای در میاد میره برگشت من گف ب توچه و به کلمه زشت ک نمتونم اینجا بگم منم گفتم ای بی ادبی گف مادرته...منم سیلیرو خابوندم تو گوشش حالا مادرش پاشوده میگ چرا زدی بچمو یه قشقرقییی گفتم بچتون ک هیچی نمیگید توهین میکنه بچه منم یکساعته هی میزنش فرار میکنه این هنو یسال و نباشه بارها تذکر دادم ولی شما هیج...خلاصه ک من بهم برخورد از مهمونی اومدم بیرون دارم گریه میکنم واقعا تحمل توهین شنیدنو ندارم ...چرا آدما ایطورین چرا همه گردن کلفت شودن آقا کارت اشتباهه...ولی این پسر هر وقت تو هر مهمونی بودم بچه منو اذیت کرد تا امشب ک دیگ یه سیلی زدم اونم آروم ها ولی واقعا مادرش ب من توپید ...اعصابم بهم ریختس

۱۸ پاسخ

خب عزیزم مادره دیگه دوس نداره کسی دست رو بجش بلند کنه
درکت میکنم عزیزم منم تو شرایط مشابه شما بودم خیلی سخته

نباید بچه رو میزدی به مادرش میگفتی بهتر بود من اگه کسی بچمو بزنه دهنشو سرویس میکنم

به نظر من اصلا نباید میزدی،باید به مادرش خیلی جدی میگفتی ببین بیا پسرتو جمع کن داره بچه من اذیت میکنه اگر کار بدی بکنه من باهاش برخورد میکنم اگر بازم محل نمیداد اونجارو ترک میکردی

نوش جانش... 👏👏بچه ی بی ادب و باید زد مامانش میتونه تحمل کنه که بچش گستاخ و نادونه همه که نمیتونن تحمل کنن

اشتباه کردی دیگه



یکیم باید میزدی زیر گوش مامانش

سلام آبجی خوبی آسیه هستم اکانتم مسدودکردن بالانمیامددرخاستم قبول کن

نباید میزدی اونا بچه ن تو که بچه نبودی

بهترین کاروکردی اگه الان پشت بچت نباشی فردا پسفردا بچتو سوارمیشن همین ک حساب کاراومد دستش عالیه .....

خوب کردی
بچه ای ک مادرش ادبش نکنه بقیه باید ادبش کنن تا بفهمه حرف زشت نزنه
در نهایت گور بابای خودش و مامانش مهم نباشه واست دیگه رفت و امد نکن باشون

نمی‌دونم چرا همه میگن چرا بچه رو زدی اما من دلم خنک شد کار عالی کردی .وقتی مادرش اینقدر نفهمه باید دو تا می‌زدی

😂منم با یکی از دوستامون رفتیم جایی هی بچش به بچه من زورگویی میکنه نامحسوس نیشگون میخواد بگیره چندبار دیدم پای بچمو میخواد فشار بده منم چشم غره میرم بهش دیگه دیشب اعصابم خورد شد تو خیابون یه لحظه از مامانش جدا شد گیرش اووردم دستشو همونجور که بچه منو فشار میداد فشار دادم گفتم بار آخرت باشه دست به بچم میزنی بی‌شعور حالا گمشو پیش مامان سگ تر از خودت🤣

عزیزم کاش نمیزدیش هرچی باشه اونم بچس...درسته کار خوبی نکرده و بی ادبی کرده ولی زدنشم کار درستی نبود...

کار بسیار تا بسیار خوبی کردی مادره دیگه هرجا ببینتت مراقب پسرش هست شاید از حسودی پشتت بد بگه یه مدت بیخیال باش محل نده

وای حداقل نمیزدیش البته خوب کاری کردی اونم بچت و اذیت می‌کرد دیگ بعد گفتی ب مادرت فحش داده؟؟ حالا چ نسبتی باهات داشت

کاره به جایی کردی من بودم جوری محکم میزدم ک کرررر بشه پسره گستاخ....این از الان اینجوریه بزرگ بشه چ میشه با اون مادر بیخیالش

نباس مبرفتی
باید وایمیستادی جلو همه
الان حسم‌میگ پشت ت بد میگن
منم دارم ت فامیل
گفتم چکار کنم بچتو بگیر پسرمو ۳ بار زد منم
ی ربع بعد از پشت سرم پا گزاشتم روش گفتم اخه اینجا جا خابیدنه😂 محکم فشار دادم

دمتگرم

حقش بودبایدمادرش تربیتش میکرد

سوال های مرتبط

مامان لیانا🩷محمدم🩵 مامان لیانا🩷محمدم🩵 ۲ سالگی
مامان ماهلین مامان ماهلین ۲ سالگی
مامانا من یه مشکل بزرگ و اساسی ت. زندگیم دارم
قبل دخترم من و شوهرم دعوامون میشد ولی خیییلی کم شاید هر سه چهار ماه یبار بحث میکردیم
ولی بعد دخترم همه دعواهامون بخاطر دخترمه
شوهرم بیش از حد سر بچه حساسه واقعا شورشو در اورده
اب تو گلو بچه بپره زمین و زمان و فحش میده و خودشو میزنه
بچه یکم بخوره زمین دیوونه بازی در میاره
همشم میگه تو باید مواظب باشی
تا بچه سرما میخوره همش منو مقصر میدونه
خلاصه پدرم در اومده
امروزم عموش سرسره خرید واسه ماهلین من هی گفتم این خطرناکه گفت نه پیشش باش بازی کنه منم داشتم باهاش بازی میکردم تو یه ارتفاع خیلی کم ماهلین افتاد من مچ دستم پیچ خورد نتونستم نگهش دارم بچه یکم گریه کرد . شوهرمم تو سرش میکوبید واسه اولین بار هرچی از دهنش در اومد بهم گفت
منن سرش داد زدم گفتم تاحالا سه بار بچه از دست خودت افتاد زمین هیچی بهت نگفتم
واقعا با این اخلاقش چیکار کنم ؟ اصلا قابل تحمل نیس . هر وقت میاد خونه میگه باید تمام کاراتو ول کنی فقط بچسبی به بچه که چیزیش نشه
خودش اصلا کمک نمیکنه
مامان امیر مامان امیر ۱ سالگی
براتون پیش اومده بچتون رو دعوا کنید؟ بچه من خیلی اذیتم میکنه گاهی دعواش میکنم بعدش عذاب وجدان میگیرم، از یه طرفی تز این رفتارش ناراحتم ک خیلی به باباش وابسته اس اصلا منو دوس نداره انگار ازم متنفره با اینکه باباش هم گاهی دعواش میکنه،باباش خونه بودنی من بیشتر اذیت میشم هی میچسبه بهش باباشم هی سر من غر میزنه،مثلا از خواب بیدار میشه نمیاد سمت من با گریه میره پشت در گریه میکنه باباشو میخواد بهش میگم شب میاد همینجوری بهونه میگیره،باباش بره بیرون چنان گریه میکنه ولی من صدبارم جلو چشمش برم مهم نیست براش،باباش از بیرون میاد میدوعه بغلش ولی من برم بیام اصلا نگاهم نمیکنه میدونم بچه اس ولی واقعا دلم از این کارش میگیره چرا نباید بچم منو دوس داشته باشه😔حتی نوزاد هم بود بغلش باباش آروم میشد بغل من نه😒نصف شبم تو خواب گریه میکنه با انگشت باباشو نشون میده ک بره بغلش،این همه زحمتشو میکشم قربون صدقه اش میرم ولی انگار نه انگار،حتی میگم بیا بازی کنیم دوس نداره😒اگه باباش سرکار نمیرفت این اصلا سمت من نمیومد، بهم حق بدین حق دارم ناراحت باشم،از الان این همه وابسته اس فردا روز ک بزرگ بشه باباش با خودش ببره فوتبال دیگه کلا منو یادش میره😔آخه باباش مربیه هی میگه بزرگ بشه هر روز با خودم میبرمش،از طرفی دوس ندارم مدام پیش باباش باشه چون اصلا دوس ندارم اخلاقش مثل اون بشه
مامان نی نی گل مامان نی نی گل ۲ سالگی
سلام ب همگی شما.انشاالله هر جا هستید سلامت و شاد باشید. ببخشید که این حرفها اینجور مسائل این‌جا میگم.اما‌واقعا از لحاظ روحی الان بهم ریختم.ولی نیاز داشتم با یکی صحبت کنم ک‌منو درک کنه و بفهمه.من بعد از زایمان خیلی احساس میکنم زود عصبی میشم.و‌نمیتونم خشمم رو کنترل کنم.پسرم نوزده ماهشه هفته قبل سر ی بحث ک نتونستم خودمو کنترل کنم با یکی از فامیلام دعوام شد داشت زور حرف میزدو من نتونستم گذشت کنم صدامو ب شدت بلند کردم و فریاد زدم.جوریکه پسرم ترسید و گریه کرد از تنش من. امروز خواهرم ک خیلی وقته باهام قهره.سر ی موضوعی بهم تیکه انداخت اولش آروم جوابشو دادم اما بعد اون شروع کرد ب بی احترامی و توهین ک باز نتونستم خودمو کنترل کنم ک منم داد و فریاد زدم و جوابشو دادم یه لحظه حتی بهش حمله هم کردم ک برنمش. ک یهو باز دیدم پسرم خیلی ترسیدو گریه کرد.اون لحظه تمام دنیا رو سرم آوار بود ک چرا جلو پسرم کوتاه نیومدم گذشت نکردم و گذاشتم اون بچه همچنین صحنه ای رو ببینه و بترسه.. واقعا خیلی نگران بچه ام هستم از اینکه با امروز دو بار صحنه تهاجمی و دعوا و تنش زا از من دید.و بشدت ترسید.شماها همچنین اتفاقی تا حالا براتون پیش اومده ؟و چه عکس‌العملی انجام دادید؟ب نظرتون تو ذهنش میمونه این اتفاقا؟خواهشا جواب سوالمو بدید تا یکمی شاید اروم شدم😭