خانوما دیروز خیلی ناراحت شدم.
راستش عصر که میشه بچه های همسایه میریزن بیرون بازی میکنن
همیشه شوهرم بچه رو میبرد با بچه ها بازی میکرد
ایندفعه من رفتم دیدم مامان یکی از بچه ها تا من و دید همینطوری بی دلیل از سر عقده به دخترش یواشکی گفت با بچه من بازی نکنه
حالا همیشه شوهرم میگفت این دختر همیشه میاد بازی میکنه
بعد بچه من مثل همیشه با شوق رفت سمت دختره
دیدم دختره باهاش بازی نمیکنه از اون ور توپ هم خورد تو سر بچه من
منم به دختره گفتم نی نی ما اومد سمت تو تا بازی کنه باهات تو بازی نکردی توپم خورد تو سرش
بعد بلند به بچه ام گفتم دیگه نرو سمت دختر بچه نمیخواد باهاش بازی کنی
دختره هم ناراحت شد رفت به مامانش گفت
زنیکه فکر کرده میتونه قلب پاک بچه ها رو از هم جدا کنه
اخه بگو خودت عقده داری یا روانی هستی چیکار به بازی بچه ها داری؟
اگر تو به بچه ات میگی بازی نکن منم میگم بازی نکن
واقعا خیلی زشته بزرگترها خودشون و قاطی بچه ها میکنن
الان بچه من نمیفهمه ولی اگر بزرگتر بود حتما میفهمید دلش میشکست بابت این رفتار..

۵ پاسخ

شاید میخواسته بابای بچه همراهش باشه تا شما....حواستو جمع کن

من بچمو تو‌ کوچه از سن کم نمیبرم
حداقل نه تا وقتی ک از خودش دفاع کنه ، وجود والد تو این زمان دخالتگر میشه
ببرش خانه کودک، پارک

خودت باهاش بازی کن ببرش پارک خانه بازی دیگه بعضی از ادمها اینجورین دیگه کاریش نمیشه کرد خدا شفاشون بده

خوب چرا این کارو کرده یعنی واقعا بی دلیل بوده؟؟ 😳

من هیچوقت بچمو نمی‌برم تو کوچه نمیخام از الان یاد بگیره

سوال های مرتبط