دیشب تا خود صبح به خودم فحش دادم ..اینقدر بد خوابید و گریه کرد و هی بیدار سد ..رو شکم و صورت میوفتاد ..غلت میزد از این ور به اونور ..سرما هم خورده سرفه میکنه ..دوباره بردمش دکتر شربت گیاهی باریچ داد برا سرفش …قطع نمیشه ..یه دندونای دیگه ی پایینشم داره در میاد ..عصبیم کرده به خدا ..اینقد غر میزنه تا بخوابه …خیلی عصبیم ..اینقدر با مشت زدم تو سر خودم که نگووو …خیلی خستم ..خیلی ..هرچقدرم بخوابم خستگیم در نمیره ..از یه طرفم دم صبح اینقدر عصبیم کرد که دری وری گفتم بهش ..الان میگم اخه تو مادری این حرفارو زدی ..دلت اومد …! خستگی …عذاب وجدان …بی خوابی …گریه همه رو باهم دارم 😭😭😭

همه خسته ایم
این دوران میگذره فقط تحمل و صبر

بخدا پسر منم ی مدته همین شده همش نیم ساعت ی بار یک ساعت ی بار بلندم میکنه...حتا شیر خشکم ک میدم فایده نداره باز بیدار میشه منم خسته شده ی خواب راحت ندارم

امان از عذاب وجدان امااااان🥲🥲
ماهم همینیم خواهر

آخی عزیزم شوهرت میاد یه ساعت بده بهش برو یه ساعت تو اتاق درم ببند به خودت استراحت بدهی بخواب بدون هیچ فکری واقعا یه موقع هایی خیلی کم میاریم من پیروز به شدتی سردرد کمر درد داشتم ادرینم نمی‌خوابید شوهرم که اومد گفتم من دیگه نمیشکم یه ساعت رفتم تو یه اتاق خوابیدم

منم دیشب همه اینا بودم ...شوهرمم ول کرد رفت با رفقاش عرق خوری .... به همین راحتی.... یه دقیقه بچه رو نگرفت حداقل من شاممو بخورم.. در خسته ترین حالت ممکن بودم آقا پاشد رفت لباس عوض کرد عطر زد و خداحافظ .... لعنت به من که با این مرد ازدواج کردم

عزیزم همه همینطوریم منم دخترم وخودم سرماخوردیم تا ساعت۴بیدار بود منم پا به پاش بیدار بودم بینیم از بس ابچکه می‌کنه زخم شده بینی دخترمم کیپ ازبس نق زد و صورتشو میمالوند نمیتونست بخابه طفلی

ببین کارن هم تو خواب غلت میزنه
من وقتی میخوام بذارمش سر جاش به پهلو میذارمش پشتش یه بالشت یا یه چیز محکم میذارم که جا به جا نشه
از جلو هم توی دلش یه پتو گوله کردم میذارم اینجوری هرکار کنه نمیتونه به شکم بخوابه
فضا در حدی داره که بتونه رو به بالا بشه ولی رو به شکم نمیتونه بشه