۲ پاسخ

نمیدونم چه حکمتیه هر کی اصرار به طبیعی داره آخرش سزارین میشه😂

مبارک باشه بقیش😐چیشدبعدش

سوال های مرتبط

مامان ملیکا۷ساله‌محیا مامان ملیکا۷ساله‌محیا ۲ ماهگی
پارت دوم زایمان
من ساعت 18معاینه شدم دیگ بعدش رفتم پارک اونجا درد داشتم ولی منظم نبود ولی من پیاده روی میکردم همونجا
دیگ بعدش رفتیم پیتزا خوردیم ک من از درد اشتها نداشتم زیاد جاتون خالی من هعی فاصله دردام نزدیک بهم میشد دیگ به شوهرم گفتم بریم تا بیمارستان یک چکی بشم بعد بریم خونه
دیگ من تا رسیدم بیمارستان دیگ شدت دردام خیلی زیاد بود
دیگ چون درد داشتم اول معاینه کردن و گف بازم 2سانتی
دیگ متاسفانه اتاق sntپر بود گف باید 30دقه منتظر باشی من هر موقع درد نداشتم فقط ورزش و پیاده روی میکردم
دیگ نوبتم شد رفتم اس ان تی دیگ اونجا انقباض نشون داد و گفت باید دوباره معاینه بشی که شده بودم 3سانت ولی دردام زیاد برای همین تو همین دردام دوباره تحریکی انجام داد برام و گفت برو نیم ساعت دیگ بیا معاینه کنم انشالله رسیدی به 4سانت
که من رفتم دستشویی دیدم خون میاد ازم و یک دفعه کیسه ابم پاره شد
دیگ دوباره معاینه شدم شده بودم 4سانت و من از زور درد بالا میاوردم و ازم خونابه میرفت
مامان میران مامان میران روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت ۱
دیروز پنجشنبه حدودای ساعت یک بعدظهر بود یه دل درد خفیف داشتم میگرفت ول میکرد گفتم برم بیمارستان ان اس تی بدم خیالم راحت بشه چون دکتر بهم گفته بود اگ تاجمعه زایمان نکردی باید شنبه بستری بشی چون شنبه ۴۱هفته میشدم خلاصه ک دیروز ان اس تی دادم معاینه کردن یک سانت و نیم بودم این یک سانت رو من از هفته ۳۷ بودم تا ۴۰ هفته و پنج روز اصلا دهانه رحمم باز نشده بود بااین ک کلی ورزش و ماساژو اینا انجام میدادم برگشتم خونه تقریبا از بیمارستان تا خونه نیم ساعت راه رفتم خونه حس کردم بازم درد دارم گرفتم خابیدم زیاد توجه نکردم دوباره از دل درد بیدار شدم تا ساعت یک شب حس کردم که طبیعی حدود ساعت دو اینا بود دردم بیشتر شده بود باهمسرم رفتم بیمارستان معاینه کرد بازم گفت تعقیری نکردی 😐همون یک سانته برو دردت گرفت بیا بااین ک من دردام منظم بود و درد زایمان بود ولی خب دهانه رحم باز نبود خلاصه رفتم خونه دوباره حدودای ساعت سه و نیم بود که رسیده بودم خونه دردام انقدری زیاد شده بود ک فقط دور خودم میپیچیدم و گریه میکردم
مامان سفید برفی مامان سفید برفی روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
سلام مامانا بلاخره اومدم با تجربه زایمان طبیعیم من از هفته ۳۴ با سونو فهمیدم سر جنین اومده تو لگن خوشحال خندان برای خودم میچرخیدم که چه خوب سرش اومده تو لگن فقط با نیم ساعت پیاده روی ،تا اینکه از هفته ۳۶ به طور جدی روزی دوسه ساعت پیاده روی و از ۳۷ رابطه جنسی بدون جلوگیری و ورزشای لگنی و امادگی زایمان رو انجام میدادم تا اینکه هفته ۳۸ رفتم معاینه در عین ناباوری گفت یه سانتم باز نیستی برو تلاش بیشتر کن ۳۹هفته بیا معابنه تحریکی کنم من رفتم اوضاع مثل قبل بود فقط دردای پریودی و کمردرد داشتم دوباره ۳۹ رفتم دوباره گفت خانوم دهانه رحم بستست معاینه تحریکی کرد برگشتم خونه ترشحات موکوسی اضافه به دردام شد گفتم حتما دیگه دارم باز میشم ولی ای دل غافل که هیچ اثری نداشت ۳۹ هفته یه ویزیت دیگه رفتم گفت اگه تا ۸ابان که میشه ۴۰هفته دوروز زایمان کردم که کردم نکردم با این نامه برم بستری برای امپول فشار ادامه تایپیک بعد...