سلام به همه خانوما من ۲۲ روز پیش سزارین کردم دومین سزارینم بوده
سراولی داخل شکمم خیلی خیلی دردداشت تا نزدیک چهارماه از زیرناف تا محل برش میسوخت رفتم دکتر گفت جفتت خیلی جوان وبزرگ بود و کندنش ز رحم زخم بزرگی درست کرده وتا یه مدت درد همرات میمونه که بعدچهارماه تموم شد من تمام اون مدت شکم بند زایمان رو محکم میبستم طوری که روی زخممو کامل میپپوشوند و خیلی با شکم بند دردم کم میشد حموم میرفتم مثلا درد رو متوجه میشدم
به همه هم میگفتم بعدسزارین شکم تون رو ببندین
این دفعه بخیه م از دفعه قبل بهتره تا ۸ روز که چسب ضدآب روی بخیه م بود شکم بندرومحکم میبستم یکی هم بالاترمی بستم چون کمرم خیلی دردمیکرد اون کمکم میگردصاف واستم یه چادرکمری هم مثه مادربزرگای قدیم می بستم از روزی که چسب رو برداشتم دیدم یه طرف بخیه م میسوزه دهمین روز رفتم بخیه رو کشیدم دکترگفت همون طرف هنوز بدنت نخ رو آزاد نکرده تا بخیه م روکشید مردم از درد، گفت تحمل کن بذاربکشم، از همون وقت کل بخیه م میسوزه به عمق دوسانت انگار تازه چاقو خورده اصلا نمیتونم شکممو ببندم راه میرم همه جام دردمیکنه شکمو ببندم هم یه سره باید سرپابمونم یا درازبکشم همین که بشینم شکم بندمیخوره به زخمم آه از نهادم پامیشه باید چیکارکنم ؟ کسی میدونه؟ به دکترگفتم گفت زود خوب میشه ولی الان دوازده روزه من دردوسوزش دارم موندم اصلا چیکارکنم شکمم هم داره میادجلو

۴ پاسخ

ممکن هست عفونت کرده باشن از زیر؟؟

وای متن خوندم باور کن منم درداتو حس کردم😬عزیزم باز برو دکتر نشون بده

عزیزم متنتو خوندم من دردم گرفت😖 چرا عملت لیزری نبوده؟لیزری دیگه نخ بخیه نداره انگار لا حرارت میچسبه خیییلی راحته

همه اینا ب کنار چرا شکمت چرا بزرگ میشه؟!

سوال های مرتبط

مامان جوجه ها مامان جوجه ها ۳ سالگی
خانوماسلام من ده روزه زایمان کردم میدونم تغییرات هورمونی این روزا آدمو کلافه میکنه ولی من واقعا بی حوصله م نمیدونم چه کنم،سزارین بودم بی حسی م خیلی خیلی اذیتم کردکمردردهای شدیدداشتم بعدیه هفتهدیه کم بهترشد دیروز رفتم بخیه مو بکشم دوتا از سمت چپ هنوز جوش نخورده بودتا دکتراونوکشیدمردمو زنده شدم هنوزم میسوزه انگارزخم برش رواحساس میکنم ازروی پوستم، بچه هم شیرمنوخوب نمیگیره مگه اینکهدبدوشم بریزم توی شیشه بخوره(چندباراینجوری بهش دادم چون زردی داشت باید هرجورشده شیرمیخورد)چندروزپیش خیلی گریه کردبردمش دکتربراش شیرخشک بیومیل نوشت گفت بچه گشنه ست هرسه ساعت یک پیمونه بده وسطاشم خودت شیربده که شیرتوول نکنه اون مقدارشیرخشک هم ضعفشو بگیره ، من شیردارم ولی آب خالیه مجبورم بگیرم بریزم دور(حتی اگه بریزم شیشه بچه بخورهدبازم سیرنمیشه)نمیخوام بچه شیرخشکی بشه از طرفی حوصله ندارم بشینم وقت بذارم بهش شیر بدم وقتی هم میخوادشیربخوره پسربزرگم خیلی اذیت میشه همش میره میادمارو نگاه میکنه میگم بیا پیش ما بشین نمیاد ، اونو هی نازمیدم ولی خیلی منو میزنه مخصوصا دوروز خونه نبودم اومدم اصلا اجازه نمیده از جلوی چشمش دوربشم اصلا اصلا بهدهیچ وجه نمیذاره برم دسشویی حتی وقتی شوهرم یا مادرم باشن پشت دروایمیسته گریه میکنه جیغ های وحشتناک میزنه، ازعیدبه بعدلباس تازه وآستین کوتاه نپوشیده. ، حموم نمیاد دستاشو نمیشوره تا درازمیکشم چشمامو می بندم میادمیپره روی شکمم یا کمرمم یا محکم میزنه توی صورتم میگه نباید بخوابی، من دیگه خسته شدم کم آوردم😔اصلا این بچه کوچیکه رو نمیخوام، حتی گاهی وقتا بزرگه رو هم نمیخوام میخوام یه کم راحت باشم منم یه کم زندگی کنم این همه درد نداشته باشم😭خسته شدم به خدا
بقیه کامنت اول