دلم میخاد بخوابم ولی باید مواظب بچم باشم زیر دستگاه زردی هست.خیلی دستشو تکون میده میترسم چشم بندشو در بیاره یا بره رو بینی ش.نمیتونم بخوابم

وایی عزیزم خدا بهت کمک کنه من سر زردی ماهان داغون شدم خودمم بخیه داشتم سز بودم مامانم اینا هم رفته بودن خونشون تبریز دستش درد نکنه مادرشوهرم اومد دو روز ک ماهان قرار بود دستگاه بمونه موند گوشی رو رو آلارم گذاشته بودم هر یه ساعت باید شیر میدادم آب میدادم قنداب هر ۲۰ دقیقه هم باید میچرخوندم خیلی سختی کشیدم چند روز ک موند هر سه تامون اصلا نخابیدیم دلمم کباب میشد اونجوری میدیدمش همش گریه میکردم همسرم دلداریم میداد از یه طرف درد بخیه از طرف دیگه هم زردی

شب زیره دستگاه نذار بگیر بخوابید همگی صبح شروع کن بذارش که خودتم جون داشته باشی

منک فقط روزا بچم تودستگاه میذاشتم تا شب ها خیالم جمع باشه

همسرت بیدار بمونه بخواب
نمیشه؟

اره حواست باش واسه منم همش دست میزد یبار اورد رو بینیش خوب بود بیدار بودم بچه نمیتونه نفس بکشه بعد