۳ پاسخ

من سوند و که میخاستن برام وصل کننن تو اتاق عمل پاهامو باز کردن بتادین زدن بعد من کلا از سوند میترسیدم
ماما اومد وصل کنه دردم گرفت پامو جمع کردم خودم کشیدم عقب سوند جا نرفت
دوباره اومد وصل کنه بازم پامو بستم نشد ناخوداگاه بود واقعا ترسیده بودم
دفعه سوم اومد وصل کنه 😐من خودمو برعکس کردم نزدبک بود از تخت بیفتم پایین تختای اتاق عمل هم باریکه بعد دکترم گفت خب این نمیزاره تو بی حسی بزنید
قبلش هرچی گفتم تو بی حسی وصل کنیذ قبول نکردن😶
اقا اینقد خوشحال شدم نگم
چون بار اول خیلی درد گرفت با اینکه هنوز داشت وصل میکرد چنان درذم گرفت ترسیدم
دیگ دکتر بیهوشی اومد
من نشستم سرخم شونه ها پایین دوتا امپول زد بهم نگااا از من ترسو به تو نصحیت امپول بی حسیی سزاریین ذره ای درد نداره دردش از امپول عضلانی کمتره هیچی نمیفهمی خیالت راحت
سوند هم ک تو بی حسی زد دیگ دردش نمیدونم چجور بود ولی کلا سوند برام ترسناکه 🫠
پمپ دردم داشتم خوب بود
من ۸ شب عمل شدم ۳ صب دردا کم کم اومد سراغم ک بهم مسکن میزدن و شیاف چیز زیادی نمیفهمبدم
ولیییی فردا صبشش ک از تخت میخاستم پاشم بنظرم بدترین قسمت زایمان همین راه رفتنه
ی شکمممم شل سنگین ک اویزونه
بخیه ها زیررر
بعد شکم ب بخیه ها فشار میاره
ی حس سنگینی و درد عجیبییی
تجربه کردم
تا زمانی ک تونستم بشینم
پاهامو از تخت اویزون کنم پاشم وایستم نیم ساعت طول کشید

بهت پیشنهاد میدم ک حتما پمپ درد بگی برات بزارن و اینکه
بیهوشی خیلی بهتر
سرتو تکون نده
نسکافه غلیظ بخور
زیر سرت بالشت نزار
حرف نزن و...

من یکم واسه سوند اذیت شدم اونم چون همش حس جیش کردن داشتم فکر میکردم داره میریزه بعدشم انگار به امپول بیحسی حساسیت داشتم کلا خفه شدم و تا بیهوشی رفتم میدونم چرا خیلی بد بود ولی بعدش خوب شدم بعدشم بعده بیحسی یکم درد داشتم که روز بعدش خوب شدم و تموم...

سوال های مرتبط

مامان حلماورستا💕 مامان حلماورستا💕 روزهای ابتدایی تولد