امشب رفتم خونه مامانم.دایان بامامانم مشغول بودمنم روتختش درازکشیدم.دایان هم اومد خودشو ازتخت گرفت بلندشد سرپا.بعدم نتونس خودشونگهداره دهنش خورد لبه تخت و افتاد.دوتا دندون پایین دراورده خورده ب لب بالا از داخل دهنش لبشو پاره کرده.اینقد خون اومد بچم گریه کرد😭صداش همش افتاده
بعدم همسرم ازبیرون اومد ی چیزی گف کلا بهم ریختم.ی ساعته گریه میکنم
امروز کلا رو مود نبودم.باحرف همسرم وگریه دایان وخون اومدن دهنش کامل بهم ریختم.دلم خیلی پره😭
دعاکنین بیفتیم روغلطک لطفا😔😔

رهاش کن حرف همسرت رو عزیز جان

شوهر منم همینه میگ مادری مثل تو داشته باشه سرش میخوره اینور اونور
خب بچس من نمیتونم بچسبم بهش ک😑

درست میشهه ان شالله

ان شاءالله دیگه ناراحتی نبینی

مناسفانه مردا چون خودشون ی ساعت هم نمیتونن بچه رو‌نگه دارن فک میکنن خیلی کار اسونیه و غر و تور هاشو ب ما میزنن
اونم بچه نوپا ک همش درحال ورجه وورجه و ب خطر انداختن خودشه
دختر منم انقدر تو در و دیوار میره حتی نمیتونم ب کسی بسپرم ی بار ب خواهرزادم سپردم از رو مبل با پس کله افتاد زمین انقدر مامانم دعوام کرد منم از خونشون زدم بیرون
ی بارم ب خواهرم سپردم غذاشو بده تست نکرد مستقیم گراشت دهن لچه خیلی داغ بود سوخت بچم🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️
باید تا جایی ک میتونیم خونه رو امن کنیم براشون و مواظبشون باشیم اگرم چیزی شد جای سرزنش سعی کنیم بهتر مواظبشون باشیم

با بچه های بعدی ریلکس تر میشی