#پیشنهادانه


ازمن مامان اولی به شما میدونم هیجان بچه تون دارید دلتون می‌خواد خودتون همه کاراش انجام بدید منم دقیقا همین طور بودم هستم اما به نظرم یه روز تو هفته برا استراحت نیازه هم برا شما هم همسرتون نخوابیدن دائم در شب آدم چه از لحاظ ذهنی چه بدنی فرسوده میکنه من زود مادر مادرشوهرم فرستادم از خونه خودم برن سر خونه زندگی شون چون اینطوری که دائم باشن به شما اجازه نمیده که تجربه مادری خودتون داشته باشید بچه تون کشف کنید از با هم بودن تون لذت ببرید اما یه روز مثلا آخر هفته شب برید خونه هاشون بمونید(اینجا منظور حتما پدر مادر شما یا همسرتون نیست هر کسی که دوست داره با بچه شما وقت بگذرونه و میتونه ازش پرستاری کنه خواهر خاله عمه دوست …) اجازه بدید اونا با نوه شون درگیر باشن ازش لذت ببرن و شما غذا کافی بخورید بخوابید استراحت کنید و برا شروع هفته خودتون با بچه عزیزتون ریکاوری کنید چون فرسودگی از بی خوابی بی غذایی اعصاب آدم بهم میریزه و اون وقت زمان که باید برای رسیدگی به کوچلوتون میزارید ولی حال خوب بهش منتقل نمیکنید خودتون سرزنش نکنید شما ام انسان هستید نیاز به استراحت دارید تا تو جایگاه جدید تون جا بیوفتید بعدش قوی تر شاد تر ایمن تر برا فرزنده تون برمیگردید و پدر مادر ها ام دلخور نمیشن چون اونا ذوق زدگی نوه هاشون دارن این قرار انقدر ادامه بدید تا روزی برسه که کوچولو دلبند تون دیگه به اندازه الانش نیاز به توجه و‌رسیدگی نداره اما رابطه شما و همسرتون نیاز به روز استراحت داره که با هم وقت بگذرونید اون موقع دوست داشتید باهم استراحت کنید شاید الان که دغدغه ها کمتر دلتون بخواد به شام دو نفره تجربه کنید 😅☝🏻


امتحان کردم جوابه …
شما اگه تجربه یا پیشنهادی دارید بگین استفاده کنیم

۱۱ پاسخ

من مامان دومی م. اولی رو اینکارو کردم بشدت پشیمونم. ترجیح میدم تواین مدت از خاب و استراحتم بزنم ولی بچه دست کس دیگه ای نباشه.. هم تربیتش هم وابستگیش.
بچه تونو فقط خودتون نگه دارین. این تجربه ی منه

کاملا موافقم من اوایل جبهه میگرفتم الان میگم اونام دوس دارن ی روز نگه دارن و من فقط میشینم کنارشون و ب خودم میرسم

چقدر دقیق و درست👌👌

کاملا درسته منم همینکارو میکنم

من آرزوم بود یه روز یکی بچمو نگه داره منم با خیال راحت بخوابم
خدارو شکر که گذشت اون روزا

اره ولی‌این زمانی جوابه که مادر پدره نزدیک باشن نه که در ی تایم محدود کنارت باشن و مجبوری ازشون تجربه کسب کنی برای مواجه با دنیای جدید

بچه من پیش کسی نمیره و اینکارا واسه من صدق نمیکنه

منکه شرایطم جوریه مجبورم ۲ماه اینا خونخ مادر شوهرم بمونم و ازاین مسئله واقعا راضیم،درسته شاید بعضی وقتا اعصاب خوزدیم بیارع،ولی خب عوضش کلی تو بچه داری کمکم میکنن ،تا ۴۰روز نمیذارن دست به هیچی بزنم،به بچم میرسن 😬منم یکم استراحت میکنم

مگه میرن خونشون ک‌بگیم برو ور دلمون میمونن

هیچکس بچمونمخاد بهانه الکی مادرشوهرخاهرشوهرنمتونم وقت نداریم مادرهستی بشین بزرگش ,کن آیی خدایابتونم بزرگش بکنم براشون دارم تک تکشون حرف اخرشون به داری مگه چیه بی عرضه

هیچکس بچمون نمخام چی من فقط خواهرم اونم زیادبلدنیسن

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۱ ماهگی
گهواره هم شده اینستاگرام کسایی که نتونستن تو اینستاگرام بلاگر روزمرگی بشن ،نمیدونم چرا بعضیا فکر میکنن باید روزمرگیشون رو اینجا بذارن مگر غیر از اینه که اینجا سوالاتمون رو بپرسیم و در حدی که نیاز به پزشک نیست از هم یاد بگیریم و بعضی وقت ها هم حس همدلی ولی الان بعضیا جوری جلوه میدن که انگار همه چی خوبه و اگر ما بعد از زایمان مشکلی داریم آدم ضعیفی هستیم نه عزیزان ذات زایمان درده و نوعش هم فرقی نمیکنه اگر مثل من بعد از ۳۵روز تازه دارین به خودتون میاین مشکل از شما نیست بعضیا کلا دوست دارن خودشون رو به نمایش بذارن که من فلانم و بیسار ،انگار همه چی براشون گل و بلبل بوده که ای کاش بوده باشه (البته استثناهایی هست)
دوستانم زایمان درد داره ،بعدش اگر مشکل خاصی نداشته باشید چند وقت طول میکشه هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ جسمی اوکی بشید نیاید بگید خوش به حال فلانی که با بچه کوچیک فلان کارو میکنه یا مسافرت میره شاید شرایطش با من و شما فرق داره به خودتون فرصت بدین برای بهتر شدن اگه خودتون رو مقایسه کنید روح و روانتون بدتر میشه ما برای تطابق دادن خودمون با شرایط جدیدی که خودمون خواستیم به زمان نیاز داریم باور کنید من دوروزه احساس بهتر شدن میکنم عجله نکنید با پست های بعضیا که فقط دوست دارن کمبودهای خودشون رو اینجا برای تعدادی خانم تازه زایمان کرده و هورموناش به هم ریخته یا تعدادی خانم باردار که باز هورموناش متعادل نیست به نمایش بذارن!!!
مامان ارسلان 💙 مامان ارسلان 💙 ۲ ماهگی
پسرم سینه مو نگرفت ۲روز کامل فقط اشک ریخت گریه کرد سینه منو پس زد بعد اسهال گرفت یکم تب کرد دکترش گفت بخاطر اینکه شیشه ازش گرفتم دچار اضطراب شده نقطه امن شو از دست داده دوشب با اینکه سیرش میکردم اصلا نتونست بخوابه آرامش نداشت دوروز کامل خودم استراحت نکردم مدام باهاش کلنجار رفتم شاهد اشک زجر بچم شدم از شدت ناراحتی همین یکذره شیری ام که داشتم پس زد دلدرد شدید گرفتم فقط بخاطر چی بخاطر اینکه بقیه میگفتن بچه باید حتما شیر مادر بخوره کلی احساس ناکافی بودن به من میدادن که چی تو مادر بدی هستی که به بچه شیر نمیدی در صورتی که بچه من دستگاه رفت شیرم کم بود هنوز کمه سینه بزرگ دارم که سر نداره کلی راه امتحان کردم نشد دیگه همسرم کفت ولش کن تا خودت بیمار روانی نکردی بچه مریض هرکی ام گفت چرا بگو شوهرم گفت به بچه شیرخشک با شیشه بده الان شیشه دادم پسرم دوباره به آرامش رسید شبا میخوابه روزا سرحاله منم حالم بهتره به خودم میرسم دوباره مادر خوشحالی شدم من همه تلاشم کردم الان دیگه مدیون خودم نیست گاهی بهترین گزینه برا بچه مادر راه حلی که عموم جامعه نمی پسنده اما همه این حرفا زدم که به کسایی که تو شرایط من هستن بگم مث من خودتون زجر ندید به حرف های خاله زنکی بقیه اهمیت ندید هیچ کس بهتر و بیشتر شما صلاح شادی آرامش سلامتی بچه تون نمیخواد شما مادر اون بچه اید و هیچ کس بیشتر شما عاشقانه صادقانه دوسش نداره پس یه گوش تون در کنید یکی دروازه و در آرامش مادرانگی کنید ❤️