۹ پاسخ

اخرین بار چند هفته رفتی سنو؟ وزنش چند بود
دکتر منم الان ۲ هفته بهم این امپول رو داد یکشنبه باید برم ببینم بچه م چند کیلو شد

آخی عزیزم چه عکس قشنگی

جداازاین امپول شیاف امپول پرژسترون امپول قندخون هم میزنم

الاهی عزیزم انشاالله به سلامتی دنیابیادسالم سلامت
منم ازروزاول نتقال امپول شیاف میزارم میرنم

عکس لباست را کامل میشه بفرستی؟
و اگه پیچی داره میشه بهم بدی؟؟؟

یه نظر سنجی بین اسم گرشا و هاکان بریم

دیگه اخراش عزیزم
منم مثل شمام هنوز به آمپول عادت نکردم و مثل روز اول میترسم
ولی خب مادر شدن سختی های خودشم داره
امروز به شوهرم میگفتم منی که این همه از آمپول میترسم چجوری از هشت هفتگی دارم میزنم و عین خیالم نیس

میگذره مامان
صبور باش❤️

امپول چی؟

سوال های مرتبط

مامان معجزه خدا🌱❤ مامان معجزه خدا🌱❤ ۵ ماهگی
عزیزدل مادر...
کمتر از ۴۸ ساعت دیگه مونده تا روی ماهت رو ببینم و صدای اولین‌ گریه قشنگت رو بشنوم...🥰
تا قراره به دنیایی بیایی و معجزه خدایی که خودش بهم داده رو با چشم های خودم ببینم...🤱
هر تک تک لحظه های این ۹ ماهی که تو دلم بودی و قد کشیدی برام مقدس ترین و بهترین لحظه های زندگیم بوده و هر روز خدا رو بابت داشتن تو شکر کردم و عشق کردم با بودن تو، توی دلم...🤰
با شنیدن اولین صدای قلبت انگار دنیا برای من شد و با حس کردن اولین تکون خوردن هات من خوشبخت ترین شدم....😍
شدی پسرم و رفیق روزها و شب هایی که تنها بودم و قراره بودنت تا اخر عمرم قوت زندگیم باشه ... شدم مادر پسری که اومدنش شده امید زندگیم تا هر روزم به ارزوی دیدن روی ماهش بگذره و هر لحظه کیف کنم برای بودنش...👩‍👦
توی این روزای اخری که تو دلمی حسابی دلتنگ و بی قرارم برای سکسکه کردن هات و حس کردن وجودت تو دلم... برای تکون خوردن هات که شیطونی میکنی و شب ها تا صبح نمیزاری بخوابم...🥺🥰
و انگار میدونم که میدونی روزای اخریه که تو دلمی و بی قراری و میدونم که توام دلتنگ این جای گرم و نرمت میشی...🤰
اما بهت قول میدم تا جایی که در توانم باشه بهترین مادر باشم برات و حس خوب زندگی کردن رو بهت یاد بدم..‌.😊
تو فرشته زندگیمی و من با تمام توانم تلاش میکنم تا مراقب فرشته ایی باشم که خدا منو لایق داشتنش دونسته...🧚‍♂️👼

قربون تو که از وقتی شروع کردم برای نوشتن برات با محکم ترین توانت تکون میخوری و من کیف میکنم بابتش...🥺❤

بمونه تو این صفحه به یادگاری از حس و حال عجیب و غریب این روزام...🥰❤🤰👼

۳۸ هفته و ۱ روز
۱۴۰۳/۰۳/۱۱
مامان کوچولو بچه🧸 مامان کوچولو بچه🧸 ۵ ماهگی
بماند به یادگار برای پسرم 👶🏻
پسر کوچولوم من هنوز ندیدمت ولی هر روز و هر شب تصویر صورتت از جلو چشمام نمیره هر روز با خودم فکر میکنم که اون صورت ماهت چطوره ...
این روزها دارم لحظه شماری میکنم برای اومدنت هیچ وقت فکر نمیکردم بعد از داشتن خواهر کوچولوت بتونم انقد عاشق بچه ای دیگه باشم اما تو ...تو با تکون خوردن هات یه طوری قند تو دلم آب میکنی که نگو ...
نمی دونی این روزها چقدر آجی منتظرت هست و هر روز یه عالمه می بوسه تو را میدونم که وقتی اومدی دوستای خوبی برای هم میشید ...همدم هایی که همیشه کنار هم هستند ...من تو روزهای سختی گذروندیم تا به این مرحله رسیدیم از اون تاریخی که بهم گفتن تا چند وقت پیش فقط من تو خدا میدونیم که با هر سونو چقدر استرس وجودم می گرفت ...تو را خدا دوباره به من بخشید و من همیشه شاکرش هستم ..میخام بدونی عاشقتم و تا آخرین لحظه عمرم همه تلاشم برای خوشبختی تو و آبجی کوچولوت میکنم تا شما آدم هایی شادی باشید برسید به چیزهایی که دوست دارید ...😍😍😍😍
به تاریخ ۲۸خرداد 1403
مامان آراد مامان آراد ۱ ماهگی
این روزا اصلا حالم خوب نیست از وقتی وارد ماه هشتم شدم کلی درد های عجیب غریب اومده سراغم واقعا خسته شدم از یه طرف لگنمو واژنم درد میکنه از یه طرف بعضی وقتا درد پریودیم میگیره کمر دردو گه نگم دیگه تا دستشویی هم بزور میرم همش دراز کشیدم نه غذا میتونم درست کنم نه به کارای خونم برسم الان چند روزم هست رو معدم خیلی احساس سنگینی میکنم تیر کشیدن تو واژنم هم کلافم کرده حتی دراز کشیدنم هم مشکل شده نمیتونم پهلو به پهلو بشم با هزار بدبختی خودمو جابه جا میکنم حالا همه اینایی که گفتم به کنار این استرسای لعنتی بیشتر عذابم میده ترس از زایمان زودرس ترس از اینکه چرا تکوناش کم شده یا چرا تکوناشو پایین حس میکنم استرس کیسه اب و وزن که کم نباشه خلاصه مادرشدن خیلی سخته، من موندم چرا بعضیا میگن بارداریت تموم شه دلت تنگ میشه برای این روزا اخه چی داره که بخام دلتنگش بشم جز درد وعذاب فقط دوست دارم پسرمو صحیح و سالم و به موقعه بغل بگیرم این چالشا تموم بشن ولی اینم بگم به اخرش که فکر میکنم به خودم میگم این همه سختی ارزششو داره قراره یه فرشته بدنیا بیارم ولی درکل تحمل میکنم بخاطر پسرکوچولوم که دارم لحظه شماری میکنم برای دیدنش🥺😍شما در چه حالین کیا مثل منن😒