آقا من ناخواسته ی حرکتی زدم بعدش متوجه شدم خوب نبود آخه داشتم با بابام حرف میزدم تصویری حواسم نبود
خونه مادرشوهر بودیم پدرشوهرم اومد عروسک بده ب سارای از عروسکای دختر خواهرشوهرم بعد فهمبد جیغ زد ک عروسک خبری نیس نباید بدی کلا نمیزاره کسی از اسباب بازیاش ب سارای بده حالا من میزارم ب پای بچگیش ۵،۶سالشه بعد منم گفتم باباجون سارای خودش عروسک اورده عروسکشو از کوله دراوردم دخترخواهرشوهرم اومد گف زندایی ببرم برای سارای(همیشه با عروسکای سارای بازی میکنه میبرم میره برمیداره ب این بهونه بهم گفت که ببرم واسه سارای) منم گفتم نه نمیخواد ازش گرفتم خودم بردم بعد حس کردم خواهرشوهرم دید ناراحت شد من اصلا حواسم نبود چون داشتم حرف میزدم حالا مثل مته تو مخه منه اعصابم خورد شده

اصلا زشت نبوده کارت دلیلی نداره فکرت درگیر بشه مگه چی گفتی؟گفتی خودم بش میدم

به خواهرشوهرت دفعه بعد بگو که حس کردم ناراحت شدی اما من منظوری نداشتم گفتم سارای بازی کنه بهم گیر نده. اینا بچن بزرگ میشن خوب میشن طبیعیه الان اینجورین

اصلا اصلا کارت بد نبود. بعد از دست بچه خواهر شوهر ناراحت نشو بچه ها تو این سن می‌خوان حس مالکیت بر وسایل خودشون داشته باشه.. من پسرم این مدلی هست بعد دیدم خواهر زادم‌که از پسرم کوچیک تر اونم همین جوری شده

وا چ زشتی چیزی نگفتی که واس چی فکرت و درگیر چیز بیخود کردی

عزیزم طبیعیه بچه خواهرمم پنج سالشه جیزی ب پسرم نمیده اما عروسکای پسرمو بر میداره بهش بگو تو هم مال خودتو بده سارای بازی کنه تا سارای یاد بگیره ک باید بهت اسباب بازیاشو بده

دختر خواهر شوهرم اصلا زیاد از اسباب بازیاش نمیده ب سارای ولی من اسباب بازی میبرم کلا میچسبه به عروسکای سارای ی بارم پارسال اومدا بود خونمون عروسکای خود سارای ب خودش نمیداد 😐البته سارای خیلی کوچیک تر بود متوجه نمیشد