وای خانما داشتم شام میذاشتم یک دقیقه حواسم نبود دخترم رفت زد تو صورت خواهرش طفلک نوزاده گریش در اومد خواب هم بود خیلی بهش‌محبت میکنیم دومی و شیر میدم اروغشو میگیرم میذارم کنار همش ب بزرگه توجه میکنم نه به یه وقتا ک میره بوس و بغلش میکنه نه ب امروز ک زد تو صورتش نمیدونم چ کنم...

دختر من روزای اول می‌آمد میگفت میخام بوس ش کنم دندون ش می‌گرفت فرار میکرد،،اون روز با دستش محکم زد تو صورت ش از گریه کردن ، آروم آروم رابط ش انگار داره بهتر میشه

عادت کن به این کاراش 😂😂
برا منم همین طور بود بعد دیگه یکم بزرگ شد باهاش بازی می‌کنه ولی گاها هلش میده یا موهاشو می‌کشه

میری تو اشپزخونه یا جایی دختر بزرگتم باخودت ببر بزار کنارت باشه تنهاشون نزار باهم حتی یه ثانیه

عیب نداره بیشترمراقب باش

کار هر روز منه پسر منن بوس میکنه ولی خیلی میزنه طفلی رو صورتش کلا زخمه🥺

هرچقدر محبت هم کنی حسودی میکنه و این طبیعیه من تجربش دارم ک میگم هنوزم ک هنوزه پسر بزرگم حسودی میکنه ولی نسبت ب قبل خیلی بهتر شده

شاید حواسش نبوده توضیح بده که نباید به خواهرش آسیب بزنه و... البته درککی ندره از این موضوع ولی بچگونه بهش بگو

دخترای منم شیرب شیرن.یه بلاهایی اورده سر کوچیکه که نگم برات

خب بچه هست حالیش نیست که.ربطی هم به محبت کردن نداره چون زدنش عمدی نیست

خیلی سخته من که دخترم ۷ سالش بود داداشش بدنیا اومد بازم حسودی میکرد

عزیزم چه انتظاری ازش داری آخه اون بچه چه میدونه نباید بزنه
اون الان فکر میکنه باهاش بازی کرده