۶ پاسخ

دیشب ساعت 1تا7صبح بیدار بود منم دیگ گریه میگردم از بیخوابی مرضم هستم دیگ شوهرمو بیدار کردم ولی مشکل تینجا بود میگفت سینه فقط باید تو دهنم باشه

عزیزم بخدا منم

عزیزم توی ماه اول و دوم خیلی سخت میگذره به مادرها،. بعدش کم کم روال عادی تر میشه و عادت میکنی، به این فکر کن که این دوران گذراست، بعدش دلت برای نوزادی بچه ات تنگ میشه

ههممون اینطوریم ولی از خدابخواه صبور تر بشی من که یک روانی بتمام معنام

شاید اگع سرشب بیدار باشن شب بخوابن دیگه

هممون همینیم گلم واینکه بچه ها هم حس مارو درک میکنن من اگه استرس داشته باشم و ناراحت باشم دخترم همش بیقراری میکنه واز وقتی فهمیدم دارم سعی میکنم کمتر استرس داشته باشم تا بچمم آروم باشه

سوال های مرتبط