۱۱ پاسخ

عادت می‌کنه نگران نباش من دخترم شبا دستش رو میده تو دستم می‌خوابه
چند وقته بلا یاد گرفته پشتش رو می‌کنه به من می‌خوابه خودم خوابم نمی‌برد
برا ما عادته اونا زود فراموش میکنن شیطونن

سلام عزیزم از مامان جوجه ها همونی که دخترش مننژیت مغزی گرفته خبری دارین؟نگرانش بودم دیدم شما تو اون بیمارستان بودین گفتم حالشو بپرسم مدام دست به دعام براش

اذیت نمیشه من دارم میرم
بعدشم پیش همسرته ک خیلی بهتر دیگه
ضمنا وقتی میری بیرون درسته خسته ای ولی دلت تنگ میشه مامان بهتری میشی

منم کادرم با خودم میبرمش البته فیزیوتراپیم روزکار

اولاش کمی اذیت میشه ولی کم کم عادت میکنه .حساس نشو.البته حق داری نگران باشی اخه تو یه مادری .به نظرم خودت بیشتربیقرارواذیت میشی .قوی باش بانو نصف وقت که نیستی بچه خوابه بقیش هم شوهرت باهاش بازی میکنه ومشغول خوردن میشه .آرام باش تو میتونی

منم صبا میرم سرکار شوهرم ی روز کامل شیفته دو روز استراحت دو روزی ک خونس شوهرم نگه میداره اون ی روزی ک شیفته مادر شوهرم
ولی با شوهرم آرومتر میشینه

قانون هست تا ٢ سالگى شيفت شب و لانگ ممنوعه عزيزم.ميتونى به شهرك دانش و سلامت اعتراض كنى و بگى بچه شير خودم رو ميخوره نميشه ١٢ ساعت بهش ندم

شیفت شب تا دوسالگی نباید بهت بدن قانون هست
اگه هم بخش نیاز داشت شیفت شباتو بفروش

معمولا بیمارستانا ی مهد با مربی دارن
اگ داره بیمارستانت تایمی ک اونجایی بزار مهد ک هی بتونی بهش سربزنی
من خالم اینکارو میکرد

نه اگه پیش شوهرته اذیت نمیشه

اذیت. نمیشه شیر خشک اگ میخوره

سوال های مرتبط

مامان فاطمه مامان فاطمه ۱۰ ماهگی
سلام مامانای عزیز خسته نباشین یه ذره خواستم باهاتون درد دل کنم توروخدا کمکم کنید واقعا خیلی ناراحتم من دخترم ۹ ماهه هست خودمم شاغلم قراره ۱۸ روز دیگه برم بیمارستان یه همسر مهربون و خوش اخلاق دارم قبل از بادارین کمکم میکرد تو کار خونه ولی الان نه یا همش فیلم میبینه تو خونه هست یا شیفتم که میره کادر بیمارستانه خسته میاد هفته ای یه روز سالن والیبال میرن با دوستاش که قبلا تو کارگاه قنادی بود بعضی هفته ها هم مثل امروز که زنگ زد میخواد با دوستش بره استخر من مشکلی باهاشون ندارم ولی مشکل من اینجاست یه دونه دختر دارم که واقعا میخوام واسش سنگ تموم بذارم ولی نمیتونم فکر میکنم کمبود میذارم واسش تو خونه ای هستیم که یه اتاق خواب داره واسه دخترم هیچی نخریدم حتی تخت یا سیسمونی هر چی در میوردیم میدادم طلا که بعد از به دنیا اومدن دخترم فروختم دادیم ماشین که اونم حالا بماند که ماشین پر دردسری هست اینا رو گفتم یک کمی از زندگیم بدونید که زود قضاوتم نکنید میخوام واسه دخترم کمبود نذادم چیکار کنم که بعدا ها عذاب وجدان نگیرم توروخدا کمکم کنید