سلام مامانای عزیز خسته نباشین یه ذره خواستم باهاتون درد دل کنم توروخدا کمکم کنید واقعا خیلی ناراحتم من دخترم ۹ ماهه هست خودمم شاغلم قراره ۱۸ روز دیگه برم بیمارستان یه همسر مهربون و خوش اخلاق دارم قبل از بادارین کمکم میکرد تو کار خونه ولی الان نه یا همش فیلم میبینه تو خونه هست یا شیفتم که میره کادر بیمارستانه خسته میاد هفته ای یه روز سالن والیبال میرن با دوستاش که قبلا تو کارگاه قنادی بود بعضی هفته ها هم مثل امروز که زنگ زد میخواد با دوستش بره استخر من مشکلی باهاشون ندارم ولی مشکل من اینجاست یه دونه دختر دارم که واقعا میخوام واسش سنگ تموم بذارم ولی نمیتونم فکر میکنم کمبود میذارم واسش تو خونه ای هستیم که یه اتاق خواب داره واسه دخترم هیچی نخریدم حتی تخت یا سیسمونی هر چی در میوردیم میدادم طلا که بعد از به دنیا اومدن دخترم فروختم دادیم ماشین که اونم حالا بماند که ماشین پر دردسری هست اینا رو گفتم یک کمی از زندگیم بدونید که زود قضاوتم نکنید میخوام واسه دخترم کمبود نذادم چیکار کنم که بعدا ها عذاب وجدان نگیرم توروخدا کمکم کنید

۷ پاسخ

ممنونم عزیزم

سلام عزیزم می‌دونم خیلی سخته بچه داری من همسرم کمکم می‌کنه مثلا میگم این بیار اون بیار صد بار بلند میشه میاره ولی داداشم اصلاااا هیچ کمکی به زنداداشم نمیکنه بعضی از مردا خیلی خشکن دست خودشون نیست نمیتونن انجام بدن
کمد وسیله هم بی خیال بابا منم نگرفتم ماهم خونمون یه خوابه مهم اینه خوش باشی با شوهرت صحبت کن یکم وقت برای شما بزارع اگه همینجوری بره همش بیرون دیگه عادت می‌کنه رفیق باز میشه

مطمیٔن باش اگه کاری از دستتون بر بیاد برا دخترت انجام میدین منتها ما مادرا عادت کردیم همیشه زیادی برا همه چی حرص بخوریم.هر وقت تونستی پس انداز کن واسش وسایل مورد نیازشو بخر یا یه تکه طلا بخر براش پس انداز کن و گرنه تو این سن اون جز پوشک و غذا و شیر ب هیچی نیاز نداره ک بخای غصه بخوری.ماشین هم واجب بود حتی برا آسایش همون بچه هم از واجبات بود کاری نکردی ک بخوای عذاب وجدان بگیری بابتش.همه این روزا از لحاظ مالی کم میارن و ممکنه برا بچشون نتونن سنگ تموم بزارن

سلام عزیزم
همین اول بهت بگم هیچ زندگی بدون دغدغه و مشکل نیست، با همین مشکلا و دغدغه هاست که قشنگیای زندگی خودشونو نشون میدن، حالا هرکس به شکلی
هیچ خودتو ناراحت نکن، اولا بچه سیسمونی طلام براش بخری درکی از مفهوم سیسمونی نداره نهایتا یه لنگه دمپایی، کنترلی، قاشقی چیزی میشه اسباب بازیش
ثانیا کی میگه همه سیسمونی کامل میخرن، والا دختر منم تخت نداره، همشم یه اتاق داریم، شبا کنار خودمون میخوابونمش، در حد نیازم لباس داره نه بیشتر و اضافه
سوما مگه خوشبختی به این چیزاست؟ بچه ها فقط درصورت بی توجهی کمبود میگیرن، همینکه تو این دغدغه رو داری یعنی بامحبتی نسبت به بچت پس جای هیچ نگرانی برا کمبود و این حرفا نیست
بعدم مگه همه ما سیسمونی های آنچنانی داشتیم؟
همینکه برا دخترت مامان هستی و خیالش راحته کنارشی این یعنی خوشبخت ترینه

سلام عزیزم تو خیلی هم مادرکاملی هستی
فقط با همسرت صحبت کن و بگو خیلی خوشحالی چنین مرد با درکی داری و اگر یکم از وقتش رو خالی کنه و سه تایی برید بیرون و خوش بگذره خیلی خوشحال میشی و روحیت هم عالی میشه
سعی کن شبا براش کتاب بخونی و باهاش بازی کنی
بچه تخت و کمد و وسیله نمی‌فهمه بازی و خنده و شادی رو متوجه میشه

اونقدر که تخت و اینا برای شما مهمه بچه بهش اهمیت نمیده
وقتی ک براش میزارید و سعی میکنید از زندگی لذت ببره خیلی خیلی مهمتره
انشالله ک بعدا تختو کمدم میخرید براش

مگه سیسمونیش با شما بوده نخریدی بچه اولتون بوده مادرتون باید کل سیسمونیشو میگرفته

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۱۴ ماهگی
لطفا نظراتتونو بهم بگید ممنون میشم ❤️
من تو یه شهر غریب تکوتنهام و بسختی دارم دخترمو بزرگ میکنم چون دیسک گردن دارم بخاطر همین گردن و دستام بشدت درد میکنن
چند روزه کلا بخاطر پریودی و دلتنگی و این داستانا خودمم حوصله ندارم زیاد با دخترم بازی کنم
هر روز یه نیم ساعت یک ساعتی میریم پیاده روی پارک ولی چون دخترم کوچیکه و اکثرا بچه ها گروهی اومدن کسی با دخترم حتی حرفم نمیزنه من خودم با بچه های دیگه حرف میزنم بلکه با دخترم دوکلمه حرف بزنن از تنهایی دربیاد و کلا اجتماعی بشه و از ادما نترسه ولی خب جز دوبار اونم درحد چند کلمه کسی باهاش حرف نزده
حالا از دیروز که خودمم حالم بده دارم فکر میکنم حتمااااا دخترم یه خواهر برادر میخواد اینجوری اصلا نمیشه.
دارم به این فکر میکنم که کی بدنیا بیاد؟ دو سالگی یا سه سالگی؟
درسته پاره میشم از هر لحاظ ولی بخاطر دخترم چاره ای نیست . نه من اونقدر توان دارم ۲۴ ساعته باهاش بازی کنم نه خودش دوست داره اونقدر بامن بازی کنه
میگم دوسالگی که دخترمو از پوشک و شیر گرفتم اون یکی دنیا بیاد چطوره؟
کسی تجربه ی این مدلی داره؟ بنظرتون چطوره؟
واقعا دوست ندارم یه بچه بره مدرسه دوباره یکی دیگه به دنیا بیاد این مراحل طی کنیم حداقل باهم همبازی میشن اصلا دعوا میکنن ولی سرگرمن