منم همینجور بودم تازه استرس شدبدددم داشتم
ولی وقتی بچمو بغل کردم حالم عوض شد
همش دلم برا همه کس میسوزه نمیدونم چرا اینطور شدم
من حالم خوب بود از ماه پنجم اینطور شدم همش احساس ناتوانی میکنم
یه جوری ام انگار ن انگار بچه اولمه.
انگار بچه چهارممه.
منمشکلم جنسیت بچه بود .
عاشق دختر بودم ناباورانه پسر شد صاااف.
همش میگم ۹۰ درصد ادما پسر دوستن اخه چیبگم.
ب هرکی ام دردمو میگم میگن ناشکر ناشکر.
اصلا حوصله هیچیو ندارم.
حسرت میکشم و هیچ ذوقی ندارم.
فقط دارمتحمل میکنم ک زایمان کنم و تموم شه از اینوضعیت خستم
آره ولی به نظرم بعد زایمان خیلی حال بدتری داری.من هرکی میگفت من همش احساس ناکافی بودن دارم نمیتونم به بچم رسیدگی کنم میگفتم این چه فکراییه اینا میکنن.الان ۳روزه زایمان کردم.فقط همین امروز دوبار الکی کلی گریه کردم چون سر سینم زخم شده و نمیتونم به بچم شیر بدم.همش بهش میگم ببخشید مامان که نمیتونم بهت شیر بدم.ولی خب طبیعیه.اینا بخاطر تغییرات هورمونیه
منم همینجورم
منم خیلی ذوق ندارم فکر کنم ماها باید ب دنیا بیادببینیم حسمون میاد
من نه خانواده هست نه هیچی تنها شوهرمم بد دهنه
من ۱۵ روزه خوب نخوابیدم
شما خوبی تازه
من علاوه بر این حس ها از همه بدم میاد دوست دارم همرو پاره کنم
از خونمم بدم میاد
نمیخوام بترسونمت از بارداریت لذت ببر بعد زایمان دوماه اول واقعا سختته
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.