خدا خیر بده مامان باباتو، ادم حرصش میگیره از این شوهرا کمک که نمیکنن، درکم نمیکنن، وظیفه شوهرت بوده کمکت کنه برای خوابش
وااااای اشکم دراومد بمیرم الهی چهدردی کشیدهمنقصد دارم تا ۲سالگی بهش بدمحتما
وای نمیدونم چرا یکی بچش رو از شیر میگیره خیلی دلم میگیره اشکم میخواد در بیاد،خوبه بچم شیرخشکیه اصلا دلم نمیومد بگیرمش
خداروشکر گذروندی
وای منم میخوام بگیرم خیلی اذیت میکنه وقتی بیداره نمیدم فقط شب تا صبح و ظهر ک میخوابه میخوره خدا بخیر کنه منم تا دوماه دیگه کامل میگیرم
شب اولی که اومدم موقع خواب بهش سینه ندم کلی تو خونه تابش دادم گردوندم شیشه شیر رو شربت شیره یا شربت نمیخابید همش میومد نگا میکرد و سینمو میمالید و لاک مشکیم زده بودم. شوهرمم عصابش خورد شد. خلاصه تا پنجو نیم صب هر چی چرخوندمو اینا فایده نداشت نخابید اخرش همون بین که سینمو نگا میکرد از روی لاک مشکی خورد و خابید. بعد فرداش دیدم شوهرمم حوصله نداره رفتم خونه مامانمینا بابام همش بردش خیابون و فروشگاهو شب اول هم اونجا تا دوونیم نخابید اخرم از رو تلخی خورد. بعد دخترم میومد نگا میکرد هی میگف اوخ اما دلشم میخاست. ی چن بارم گفت دست ینی برو دستمال بیار بعد میکشید روش اونجا بود فهمیدم شاید اگه بزرگ تر بود سخت تر هم بود فرداش بابام از ساعت دوازده شب تا یک صب بردش شهر بازی خودش دیگه گفتم بیا روپام بخاب شیشع شیرم شربت شیره و خابید اما بین خواب که بیدار میشد گاهی شیشع رو قبول نمیکرد. بعد من ی روز که بیدار شد قبول نکرد سینه رو تلخ کردم گذاشتم دهنش نخورد دیگه از خستگی خابش رفت باز بعد اونم هر بار قبول نمیکرد ی تکه خیلی ریز بهش قند دادم میزاشت دهنش شیشه رو میگرف میخورد میخابید. چهار روز خونه مامانم موندم و اینجوری ترک کرد
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.