بچم رو دعوا کردم عذاب وجدان گرفتم گریه کردم 😭 نزدیک پریودمه قاطی پاتی کردم...بیدارشد شستمش گذاشتم تو لگن دسشویی یکم بمونه مثل همیشه آب بازی کنه بعد پوشک جدید رو تا بستم دیدم داره زور میزنه وایسادم پی پی کرد بعد بردم شستمش اومدم پوشک جدید رو ببندم دیدم جیش زد و دستم و پارچه و زیری رو همه رو جیشی کرد (منم وسواااس) بعد حالا آنقدر وول وول میخورد و هی دست و پاشو بالا پایین میکرد هر چی میدادم بهش که دستش مشغول شه نیاره پایین به پارچه ها بزنه تا من خشک کنم که دوباره برم بشورمش اهمیتی نمی‌داد منم دستشو با اون دستم که تمیز بود نگه داشتم محکم بعد داد زدم بهش لباشو یه جوری کرد که گریه میکنن دلم پاره شد 🥲 باز دوباره گذشت و من براش شیر بادام درست کردم و داشتم کنارش توش موز میریختم (چون همش دلش میخواد پیشش باشیم همش گریه می‌کنه😵‍💫 خسته شدم هی میرم میام میرم میام برای غذا درست کردن و اینا دیگه بعضی وقتا که نمیتونم سریع برم پیشش میزارم گریه کنه تا تموم شه کارم) حالا داشتم تو آشپزخونه غذاشو آماده میکردم شروع کرد گریه دیگه ادامشو اومدم پیشش دست دست زد انقدر که یه تیکه موز افتاد رو تشک و من بی هوا داد زدم گفتم عه یهو ترسید و گریه کرد بغلش کردم آروم شد😭😭

۷ پاسخ

یک فنجون قهوه یا کافی میکس بخور یکم حالت اوکی شه

چرا به بچه داد زدی گناه داره مگی اون میفهم چی بچی الان بغلش کنه بوسش کنه ببر بش غذای خوشمزه بده بعد بچه که خواب غذا رو درست کنه

درخواست بده گلم

عزیزم منم برام همه ی ایناپیش میادنمیدونم جراانقدرزودعصبی میشم بعدا دلم براش میسوزه وعذاب وجدان میگیرم

ما هم مادرم و گاهی بی طاقت میشیم
بعید می‌دونم مادری پیدا بشه که حتی تو نوزادی طاقتش طاق نشده باشه و عصبی نشده باشه برای بچه ش پس عذاب وجدان بزار کنار الان با خنده و بازی حال و هواشو عوض کن

عزیزم ما آدم هستیم آدم آهنی نیستیم که همش بدون احساس تحمل کنیم
همه میدونن مادر بودن سختترین مسئولیت هست پس اگر بعضی وقت ها از کوره در میری نگران شو ولی اعتماد به نفست نیاد پایین
منم برام پیش اومده سر دخترم داد زدم دلیل نمیشه که ازش بدم بیاد اون پاره تن منه

عزیزم اینا تو همه مامانا طبیعیه همه ی جاهایی کم میاریم و ناخودآگاه عصبی و پرخاشگر میشیم ولی نکته مهم آنجاست که سعی کنیم این تنش هارو کم کنیم.. با خودت تمرین کن کمی از وسواس فکریت کم کنی اون بچه ست چیزی از تمیزی و صبر حالیش نیست متاسفانه بچه های امروزی به خاطر شرایط وابسته مادراشونن این نه فقط بچه شما بلکه همه اینجوری ان... حالا هم به جا عذاب وجدان با نینی جانت بازی کن حالشو خوب کن و به این فکر کن که چطور جلوی این عصبانیت های یهویی رو بگیری..تکنیک نفس عمیق رو تمرین کن قبل هر اقدام نفس بکش بزار مغزت تصمیم بگیره

سوال های مرتبط

مامان دلارام😍 مامان دلارام😍 ۱۶ ماهگی
خانوما نمیدونم دخترم چرا دوبار از خواب پرید گریه کرد مطمعنم از دندونش نیست ساعت 5.30 صدای گریشو شنیدم پاشدم دیدم سرجاش نیست دیدم نمیدونم قل خورده یا چی پایین پام بود شیر دادم بعدش دوباره گریه کرد اروم و قرار نداشت نزدیگ 40 دیقه رو پام تاب دادم خوابید باز ساعت 7.30 بیدارشد شیر دادم دوباره شروع کرد به گریه انقدر عصبی شدم گفتم باز چیشده ای خدا این بیشتر گریه کرد
من از خستگی نمیدونم چیکار کنم خداشاهده دیشب 3 خوابیدم دوبار بیدار شدم همشم همینجوری شیر خورد بعدش گریه میکرد نه دیگه شیر میخورد نه اب میخورد
پوشکو عوض کردم روی پاپوشش تابل زده یکم از سوختی برا دندونش اسهال از اون شدع بود پوشکو دراوردم شلوارشو برعکس پوشوندم از رو شلوار پوشک کردم خوابید ساعت 7.30 با گریه بیدار شد الان یه 5 دیقه خوابیده هی بهش نگاه میکنم میبینم تو خواب حالت گریه میگیره از چیه یعنی از چی ترسیده زیر سرش قران گزاشتم
الان بهش کولیکز دادم گفتم شاید دلدرده اخه همسرم دیشب هوس کرد کره مربا بخوره این انقدر برا اون جیغ زد تا بهش بدم اخه همیشه صبحونه بهش میدادم اذیت نکرده بود تاحالا میگم شاید 10. 30 بووه سنگین بوده اذیت شده؟؟؟؟