ازفردا ۶ صبح باید برم بیمارستان واسه سرکلاژ .از ۶ صبح فردا تا دوشنبه ک منو مرخص کنن پسرمو نمیبینم دلم واسش ی زره میشه الان بغلش کردم پسرم خابیده اونقدر گریه میکنم دلم میترکه نبینمش یا نگرانشم البته ک جاش امنه پیش شوهرم بهترازمنم نگهش میداره و مواظبشه ولی دلم واسش تنگ میشه خیلی

طول سرویکست چند

حال و روز منم روز سرکلتژ ایطور بود دلم کباب بود برا دخترم ولی گذشت رفت سخت نگیر میگذره انشاالله

منم دلم واسه پسرم تنگ شده از دیشب ندیدمش ،دیشب تا ۱۲ شب وقت ام آر آی داشتم از صبح سرکار بودم الانم اومدم دکتر که هنوز نیومده و تا ۱۲ شب کارم طول میکشه و امشبم نمیبینمش😭
فقط خدا کنه عمل نیاز نباشه برام دعا کن

آخی عزیزدلم انشالله همیشه تنت سلامت باشه ولی نگران نباش این روزام میگذره سال بعد همین موقع دوتا بچه هات و خوابوندی و خودتم ریلکس کردی 😍

یاد زایمانم افتادم تا از بیمارستان برگشتم تا چند روز فقط بغلش میکردم فکر میکردم من ا یادش رفته خخخخ

اشکال نداره عزیزم بالاخره این کارم واجبه
نگرانی و استرس نداشته باش برای نی نی خوب نیس
ب سلامتی بری و بیای انشالله 💐