۱۴ پاسخ

خیلی می‌شنوم و دم نمی‌زنم حتی از پدر مادر خودم که شاهد بودن دخترم. سینه ام رو نمی‌گرفت ساعت ها گشنه میموند اما نمی‌خورد
خیلی سخت بود بی تفاوتی در مقابل این حرفا اما شد و تونستم
بعضی وقتا هم عصبی میشم میگم که دایه مهربان تراز مادر نشو برای بچه ام

ی جایی خواندم که میگه (تو دنیا تنها قلبی که برات میتپه قلب خودته)
انتظار نداشته باش بهت بگن چ مامان خوبی چ خوبه بچه ات
اصلا
خودتو عوض کن بخاطر خودت

حالا باز خوب شیر خشک میدی
من شیر خودم رو میدم
میگن چرا شیر خشک نمی‌دی
چقدر شبیه باباش 😂😂 بعد خانواده خودش هی میگن شبیه باباش

شیر خشک ک برعکسه بچه رو تپل میکنه

فقط منم ک همه دوس دارن شیر خشک بدم ولی شیر خودمو دادم😂

من شیر خشک میدم‌و من مادرم بهترین تصمیم برای دخترم میگیرم. حرفای بقیه برام مهم نیس.

بله اتفاقا امروز خالم اومده بودن بعد دو سه ماه خونه مادرم منم اینجام خب.بعد سلام و احوالپرسی میپرسندکه بچه هات با اینکه شیر خشک میخورن تپل نیستنا.😐چی بگم من؟اصن چی‌میشه گفت واقعا؟😂خنده داره بیشتر بخدا.آدم میمونه چی میشنوه.

چاق و لاغری بچه ژنتیکه عزیزم

اره
مثلا بچه فلانی بیمارستان بستریه دکترا گفتن بدنش خیلی ضعیفه ، + ها بابا شیرخشکی بود دیگه بهتر از این نمیشه
شیرخشک فقد پف الکیه
من با اینکه شیر خودمم میدم این حرفا رو میشنوم بچم بیشتر شیر خشک میخوره خب من چیکار کنم وقتی زیر سینم خوابش می‌بره و مک نمیزنه بزارم گشنه بمونه؟

واااا منم شیر خشک میدم به کسی چه

او تا دلت بخواد
تا مریض میشد از شیر خشک
تا. میوفتاد شیر خشک
تا عطسه میکرد شیر خشک
منم سراهمیت ندادم سرلجشون جلوشون بش شیر میدادم و درست میکردم
الان اونایی ک بم حرف زدن خودشون دارن ب بچشون شیر خشک میدن منم فقط پوزخند میزنم 😁

واقعا به کسی ربطی نداره، نمیفهمم چرا به خودشون اجازه میدن بپرسن
تازه نه تنها راجب شیر، خیلی سوالات دیگه که آدم شاخ در میاره، مثلا بچه فلانی الان میخنده، بچه تو هم میخنده، بچه فلانی با نگاهش مامانشو دنبال میکنه، بچه تو هم این کارو میکنه !!!!!
اصلا خیلی چیزای مسخره دیگه
فقط میخوان انگار با حرفاشون مادرارو اذیت کنن !!!

اخه معمولا شیرخشکیا تپل میشن

رفلاکس داره؟

سوال های مرتبط

مامان مبین🤍🩵🤍 مامان مبین🤍🩵🤍 ۶ ماهگی
سلام اومدم یکم باهاتون حرف بزنم 🙃
من تو دوران بارداریم روزای خوبی نداشتم و خیلی حرص خوردم و خیلی ناراحت بودم برای خیلی مسائل خانودام .شوهرم و …..
خیلی با بچم حرف نمیزدم تو شکمم ک بود (خیلی عذاب وجدان دارم )
وقتیم ک ب دنیا اومد شیر نداشتم بعدم ک شیرم اومد خیلی کم بود و سیرش نمیکرد و بخاطر حرف مامانم ک شیر خشک بده شیر تو خوب نیست و مال من میپاشید و …از این حرفا من خیلی دل سرد شدم
بچه اولم بود و بی تجربه و مجبور بودم تا ۴۰ روز خونه مامانم بمونم (یه شهر دیگ ساکنن)… بابامم اخلاقی نداره خیلی حرف بیخود بهم میزد بچه داری بلد نیسی و ….
واقعا روزای سختی بود تا اینک سر ۵۰ روز اومدم اصفهان خونه خودم
الان بچم شیر خشک میخوره دلم میسوزه ک چرا شیر نداشتم چرا سینمو دیگ نگرفت الان حس میکنم هیچ وابستگی بهم نداره
خیلی داغونم وقتی باردار شدم گفتم لااقل یکی تو این دنیا میاد ک با بغل من اروم بشه ولی الان میگم بچه ام منا دوست نداره یا خیلی وابستم نیست
منم مثل بقیه میمونم براش 😔😭😭😭😭😭