۲ پاسخ

والا من از این کارها نکردم اول شیر شب قطع کردم شب سیرش کردم کامل دو سه روز تو خواب گریه میکرد آب دادم بهش رو دستم چرخوندم تا خوابید بعد یک ماه روز گرفتم اونم دو روز اذیت کرد پسرم یک دفعه هم بعد گرفتن هوس نکرد شیر بخوره مثل بچه های دیگه هم دستش یک دفعه هم سمت سینم نرفت

چه خوب و جالب ،خوراک لوبیا و عدس رو چطور درست میکنی که انقدر خوشمزه میشه که زیاد بخوره

سوال های مرتبط

مامان راد مامان راد ۲ سالگی
💎💎
امروز مهمونی بودیم که دیدم شلوار پسرم نم زده
رفتیم تو اتاق بهش گفتم مامان باید پوشکتو عوض کنم چون شلوارتو خیس کرده
طبق معمول که مشخص نبود چه برگی رو برام رو میکنه
یهو شروع کرد به جیغ زدنو نمیخوامو اشک اشک اشک
بغلش کردم گفتم چی شده مامان چرا ناراحتی
همه اومده بودن دمه در اتاق که ببینند چی شده
😂😂😂

همسرم از همه جلوتر پرسید چی شده،بساط پوشک و لباس رو که دید
به بقیه گفت بریم وقتی داشتن میرفتن بهشون گفتم لطفا درو ببندید من با راد میخوام صحبت کنم

تمامه این مدت یطوری جیغ می زدو گریه میکرد انگاری یه اتفاق وحشتناک افتاده

درو که بستن دوباره بغلش کردم
گفتم مامان میدونم ناراحتی،میدونم میدونم عزیزه دلم
یه سطل آب روی آتیش گُر گرفته بود

این جمله رو من از نوزادی هر موقع راد گریه میکرد میگفتم

تو بغلم بهم چسبید و بهم گفت مانی من ناراحتم،گفتم میدونم مامان میدونم عزیزم
برای همین من پیشتم تا بهم آرامش بدیم
بعد دستشو گرفتم انگشتاشو ماساژ دادمو میبوسیدم

براش داستان بتی خرگوش رو گفتم که دلش کیک شکلاتی میخواسته
تو همین حین زیراندازشو پهن کردمو …
خودش هم بهم کمک میکرد تو داستانو ازش سوال میپرسیدم بیلی چی گفته بود؟
کارش که تموم شدو اومدیم بیرون
انگار نه انگار

وقتی نشستم کناره بقیه پرسیدن چی شده بود آخه بعید بود از راد، گفتم فکر میکنم بچه‌ها درسته فضای جدیدو دوست دارن و کلی بازی میکنند اما نیاز به آرامش و بغل والدینشون دارن،
دیگه از بازی و شلوغی لبریز شده بود دلش پنهاشو میخواست و اطمینان از دوست داشتنش
برای همین تنها راه توجه خواستن که بلدن رو انجام میدن قشقرق راه انداختن😂😂

❤️انجامش دادین تا حالا بغلش کنید بهش بگید میدونید میدونید و ازش هیچ توضیحی نخواین فقط درکش کنید❤️