چ حس عجیبیه سوالای مامانای باردارو که میبینم یادم به همین تا چند روز پیش خودم میفته که چقد نگران ساک بیمارستانو کیسه ی ابو وزن بچه و چجوری بودن سزارین بودم و به یکباره دغدغه هام شده شیرخوردنسو زردیشو ...
یه مادر همیشه نگران بچشه انگاری فقط هربار دغدغه هاش فرق میکنه🥲

آره عزیزم وتا بزرگ تر شوند غم واندوه شونم با خودشون بزرگتر می شود الان میگی وقتی که باردار بودم راحت تر بود الان غم این و دارم که آیا زردی داره یا نه آیا گرسنه هست یا نه ولی یه روزی میاد میگی خوش به حال اون موقع ها که در بغلم بود خوش به حال روزای که شب نیشینی می کردم ونمی خوابید یعنی تابزرگتر شوند دردسراشونم بیشتر

اره انشالله بچه ها همیشه سلامت باشن

دقیقا