اعصابم خورده
از وقتی باردار شدم همه چی به دلم موند.
عروسی دختر خالم و دختر داییم نتونستم به خاطر بارداری برم .
۲۵ این ماه هم عروسی دخترعممه و اون موقع ک اصلااا نمیتونم برم یا تازه زایمان کردم یا وقت زایمانمه.
همش تو خونم نه میتونم برم خونه پدرم نه برم بازار نه برم بیرون .
تک و تنها
شوهرم تا ۱۱ و نیم شب نمیاد خونه سرکاره . از اونور هم بیاد سرس تو گوشیه .
دارم افسردگی میگیرم. ۹۹ درصد شبانه روز من تنهام.
دوس دارم فقط بشینم و گریه کنم.
دوس دارم یکی پیشم باشه ولی نیست .
از فیلم نگاه کردن کلافه شدم.
حالم خوش نیست ...

عزیزم انشاالله دخملی جونت میاد ودونفره میشین و از تنهایی در میایین . شرایط روز گار جوری شده که مردا باید از صب تا شب دنبال یه لقمه نون واسه خونوادشون باشن و بخدا قصدم طرفداری از مردا نیست . همسرمنم اصلا جمعه ها هم خونه نیست
ازخدا میخوام خودش به همه مامانای باردار کمک کنه

من با دوتا بچه هنوز قراره یه روزی برم ماه عسل عزیزم
همه مثل همیم
میگن اگه یه سفره باشه آدم بتونه غم و غصه ها رو انتخاب کنه، آخرش هرکی مال قبلی خودشو بر میداره

اخی نازی چه سخت کم مونده دیگه سه هفته دیگه رو سرگرم کن خودتو دیگه افسردگی یادت میره

چرا نمیتونی بری خوبه بابات اینا؟با شوهرت صحبت کن بگو از صبح تا شب من تنهام الان میای دیگ گوشی رو بذار کنار

عزیزم اینجوری نکن باخودت اگ نزدیک خونتون پارک دارید برو قدم بزن یا اگ بازار دارید نزدیک برو دور بزن خودتو نباز بخدا منم میرم جلو آیینه گریه میکنم خود ب خود دلم از همه چی پر ب همسرت بگو گاهی ببره برگردونه

تقریبا همه شرایطمون مثل هم هست
شما میخوای گریه کنی من گریه میکنم 😅
میگذره چه کنیم دیگه 😔

آخی عزیزم کسی نزدیکت نیست بیاد پیشت خواهرت مامانت خیلی سخته شوهر منم از صب تا ۱۰ شب سرکار میاد خونه شام میخور میخواب منم دلم میگیره سعی کن کتاب بخونی اگ ماهواره دارید مشغول شی

عزیزم بارداری سخته دیگه خدارو شکر چیزی نمونده نینی رو بغل کنی پس اونایی که استراحت مطلق هستن چی؟انشاالله نینیتو بسلامتی بغل میکنی و باهم میرید دور دور

الان شرایط زندگی همه تقریبا مثل همه

چیزی نمونده که از تنهایی دربیای عزیز غصه نخور

استراحت مطلق بودی؟

من الان پونزده شونزده روزه زایمان کردم افسرده شدم دلم میخواد فقط گریه کنم اعصاب خودمو هم ندارم خیلی دوران بدی رو میگذرونم.خدا بهت کمک کنه درک میکنم چی میگی عزیزم.دعا بخون آیت الکرسی بخون انشالله دلت اروم شه

وای درکت میکنم چقدر سخته ولی خب چاره چیه مجبوریم تحمل کنیم همیشگی نیست که بالاخره این روزامون هم میگذره ما هم میریم خوشگذرونی

من ۲۰عروسی داداشمه .فقطم یه دونم داداش دارم.۱۶هم ایناهم قرار سزارین بشم 🥺

بارداری قبلیم منم از اول تا آخر توخونه تنها بودم و استراحت مطلق، ،خیلی سخته تا دوماه بعد زایمان افسردگی باهام بود

بازم خداروشکر کن ۳۵هفته هستی و بچت سالمه من رفتم عروسی پسر خالم اشتباه کردم بعدش۳۲هفته زایمان کردم با اینکه خیلی مراقب بودم الان دخترم هشت روزه تو بیمارستانه

چرا نتونی یری بیرون عزیزم استراحت مطلقی؟

همه فامیل دارن خرید میکنن برن عروسی اما من فقط خودخوری میکنم

نگران نباش مثل همیم

کسی هم نمیاد پیشت؟