هیچوقت دیگه دوس ندارم بارداری و زیمان رو تجربه کنم هیچوقتتت
بخاطر همینه که هیچوقت به زایمان طبیعی فکرم نکردم
یهش زیاد قکر نکن، به این فکر کن دخترت سالم پیشته، منم سزارین دومم بود، تو اتاق عمل بی حسی رو زدن حالم بد شد، تنگی نفس، داشتم میمردم، سرم سنگین شد،قفسه سینم سنگین شد، ،خودم حس کردم دارم میمیرم، دکتر داد زد وضعیت استیل نیست، دکتر بی هوشی و قلب اومدن بالا سرم تا عمل تموم شد، تنها چیزی که بهش اونموقع فکر کردم پسر چهارساله ام بود که صب تو خونه گذاشتم و اومدم بیمارستان، فقط فکرم پیش بود که اگه بمیرم کی از بچه هام نگهداری میکنه، خداروشکر بخیر گذشت
اشکال نداره دیگه گذشته ایشاالله هیج وقت این کار تکرار نشه .ولی درعوض خدا بهت یه فرشته داده😍
آی عزیزم چقدر سخت دلم سوخت واقعا سخته ، بهش فکر نکن سعی کن خودت و مشغول کنی
منم اصلا خاطره خوبی ندارم
از روز زایمانم
منم خیلی بدم از روز زایمانم میاد، خیلیی زجر کشیدم 😔😔 منم ۴ ساعت بچه موهاش تو وژانم بود نمیتونستم بدمش بیرون ، بعد ۱۰ ساعت درد کسیدن گفتن ببریت سزارین ، ولی خدا خیر بده ماما رو نزاشت، خیییلییی حالم بد بود
عزیزم چقدر سخت بوده برات متاسفانه نمیشه فراموش کرد اما با گذشت زمان کمرنگ میشه
به خودت بگو حق داری ناراحت باشی روزهای سختی داشتی
بعد تلاش کن حواس خودت رو پرت کنی کاری انجام بدی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.