نمیدونم چرا اینطوری شدم
قبل بارداری کلی شوق داشتم واسه مادر شدن فکر میکردم با هر تکونش از ذوق بمیرم
کلی دوره خریده بودم کتاب میخوندم
ولی الان حتی حوصله خودمم ندارم دلم نمیخواد هیچکاری کنم
خونم شلخته خودم همش مضطرب
به نگهداری از نوزاد فکر میکنم بدنم میلرزه اصلا دلم نمیخواد این دوماه تموم شه 🥹😭😭چیکار کنم ....

طبیعه عزیزم اصلا نگران این چیزا نباشید ومن خداروشکر شوهرم تو کارا خونه کمک میکنه تمیز میکنه کار من فقط یه غذا درست کردنه همش مراقب خودم هستم فقط شوق ذوقم اینه که دخترم به دنیا بیاد بغلش کنم دیگه هیچی از خدا نمیخام

طبیعیه منم قبلش ایطور بودم الان استرس همه چی افتادع تو جونم نزدیک تر هم ک میشم بتر میشم چون سخته با این وضع معیشتو و اقتصادو خرج و مخارجا ادم یهو کپ میکنع ک چجور نزارم اب تو دلش تکون نخورع

تنها نیستی من یه هفته مونده به زایمانم
شوهرم نه می‌ذاره کارگر بیارم نه خودش درست حسابی کار می‌کنه
از اونورم هی زنگ میزنه به مادر شوهرم ک شهرستانه بزوررر میگ تروخدا بیا خونمون موقع زایمان اینجا باش🥴😑😑😑😑😑
خونمون کثافت گرفته هر روزم داره بدتر میشه هر روز یه تیک از خونه تمیز میکنم

وایی شما ها چقدر بزرگین سن بارداری تون😀

طبیعیه استرس منم دارم🥲