۶ پاسخ

قبلا میزاشتمش تو تشک بازی به کارام میرسیدم بازی میکرد الان فقط میخواد کنارش باشم یا میزازمش رو صندلی غذا میوه میزارم خودش بخوره مشغول بشه یا میزارم رو زیرانداز دهرجا بخوام برم باخودم میبرمش

من چند جای خونه از این قالی کوچیکا پهن کردم طوریه که نمیشه موکت و با فرش اندازه نمیشه بعد پسرم میره برمیداره بازی میکنه به دیقه بعد ول میکنه میره یه طرفه دیگه به هم میریزه یعنی هلاک شدم میخوابونم مرتب میکنم بعد به چرت دوباره همون آشو همون کاسه کلی اسباب بازی وسایل آشپز خونه بی خطرا میریزم جلو بعد به دیقه ول میکنه میوفته دنبال یعنی دیگه الان دستام درد میکنه هلاکم بخدا

قوطی خالی شیر خشک و کلی توش قاشق پلاستیکی و چیزای صدا دار ریختم یه یربعی سرش گرم شد🤣 انقد اینار زد بهم تلاش میکرد قاشقارو دراره دیگه هر روز یه چیز جدید میزارم جلوش چون کنجکاوه مشغول میشه یخورده بقیه روزم چسبیده بهم🫣

خاهر دقیقا من
هلاکم‌ یعنی ناهار نمیتونم بخورم بزور میخابونمش گاهی واقعا از شدت خستگی دیگه نمیتونم بلند شم فقط بغل بغل

منم ب هیچ کاری نمیرسم بخدا یعنی ی دستشوییم نمیرسم برم بیستو چهار ساعته گریه میکنه میچسبه بمن الان دارم از گرسنگی میمیرم نمیتونم برم شام بخورم بخدا بعضی وقتا خودمم میشینم گریه میکنم کم میارم خیلی اذیت میکنه

کلا ک پیششم تنهام هستیم صبح تا شب
کارای اشپزخونه رو میذارم تو صندلی غذا اسباب بازی میدم بهش عین فرفره کار میگنم بعد غر میزنه بغل میکنم میبرم توی حال اسباب بازی میذارم جلوش سریع خونه رپ جمع و جور میکنم بعدشم دوباره بغل میکنم کارای خونه رو ی دستی میکنم دسشوییم سریع میرم میام

سوال های مرتبط