۱۰روز دیگه عروسی دعوت هستیم نمی‌دونم بریم یا نه با دخترم شوهرم نمیاد
.از یه طرف شلوغی تالار و این مریضی که اومده میترسم خودم و دخترم تازه گرفتیم دارم به هر بدبختی شده و هر دکتری خودمون خوب میکنم تو یه روز یک میلیون خرج دکتر شد حالا پولش مهم نیس به هر سختی یا اسونی ولی دخترم خوب بشه چون اصلا اصلا شربت نمی‌خورد در حد خفه شدن هم می‌رفت ولی نمی‌خورد تاف میکرد.دیگع به هزار مکافات و هر بهونه ای تونستم بهش شربت بدم تو آبیموه اونم به بدبختی خلاصه همش زجر.تا حالا خداروشکر خوب شده و خودم هم همینجور.دو بار دخترم سوزن زد و دارو.از این طرف هم پول هدیه نداریم بدیم.نمیدونم چیکار کنم فکر هر دو طرف گرفتم

من بودم نمی‌رفتم

اول اینک بستگی داره چقدر به شما نزدیک باشه
دوم اینک اگ میتونی بچتو پیش کسی بزاری بزار خودت برو
یا اگ میدونی اونجا کسی هست ک کمکت کنه بچه رو با هم نگه دارید برو

ولی اگ میدونی هیچکدوم از اینا جور نیس خب نرو

من بودم نمیرفتم

بابچه عروسی رفتن واقعا عذابه🤦🏻‍♀️نمیزارن آدم تکون بخوره.. منکه بیشتر حرص میخورم تا اینکه بخواد بهم خوش بگذره.. بنظرم نرو.. هرکی هم گفت چرا نیومدی بگو بابچه برام جایی رفتن سخته

من بودم اصلا نمی‌رفتم کی واجب‌تر از سلامتی بچمون الان هم فصل مریضیه گناه داره بچه به خاطر دو ساعت خوشی ما تاوان پس بده

عروسی کیه بچه تو بزار پیش مادرت و برو

چه نسبتی داره باتون ؟اگه میدونی اذیتین خوب نرو کی از خودتو بچت واجبتره

من چون ی حال افسرده طوریم
بچه مو میزاشتم پیش مادرم و میدفتم حالم عوض شه

کادو رو هم بعدا تو پاتختیش میدادم

عزیزم وقتی شوهرت نمیره چرا شما بری من شوهرم عروسی نیاد اگر فامیلای خودم باشن و نزدیک میرم وگرنه نمیرم هم فضل مریضیه هم با بچه سخته اگر کمکی نداری بچتو بهونه کن یا خودتو بگو مریضیم

شما بودید چیکار میکردین جا من 🤔

ولی با خودم فکر میکنم چند ماه پیش رفتیم عروسی تابستونی.منکه از عروسی هیچی نفهمیدم چون همش دنبال بچه ولو بود برای میوه زهر مار شام همینجور نمیذاشت می‌رفت و و و اصلا دردسر.ولی میگم با این حال که فکر میکنم مخصوصا این ویروسه که اومده نرم به خاطر دخترم😔چون واقعا خیلی اذیتم کرد این سری.حاالا پارسال دارو میخورد ولی امسال نه نه