حتمابزارش مهد منم پسرموگداشتم یه دره نفس بکشم دوتا پشت هم بچه اونم پسر واقعا سخته مال شمام اولی پسره پسراخب لجبازترن قلدر ترن
بچه های من کمتردوسال فرق دارن ولی بزرگه خیلی دوستش داشت حسادت نمیکردهرکی می اومدبغلش،کنه میگفت بزارزمین گریه میکردکه میبرن نده بغل کسی...
کلادوستش داشت
نه کادوخریدم نه حساس،بودم فقط،حامله بودنی هی میگفتم واست دوست میارم بایدتوبزرگش کنی توبهش برسی اگه نبودتنهابودی
ازهمون دوران بارداری آماده کردم
الانم پسردومم ۴سالشه بازم به این میگم وذوق میکنه
توهم کارای جزئی بده بهش بگوشلوارش، بیاربیاشیرش،بدیم بوسش کن خدابهت دوست فرستاده تنهانمونی باهاش بازی،کنی...
عزیزم پسرمن سه سال ونیم اش بود دخترم بدنیا اومد بشدت حسود ولجباز شد ودایم علکی گریه میکرد تمام توجه مو گذاشتم سر پسرم دخترم وفقط شیر میدادم ومیذاشتم کنار کم کم دخترم که بزرگتر شد میگفتم وای داری به داداشی نگاه میکنی ،وای چرا انقدر داداش تو دوست داری وهنوز هم همین کار ودارم ادامه میدم تمام حواسم به پسرم بود مبادا دخترم وبزنه اگه نزدیکش میشد دخترم میزاشتم توبغلش میگفتم اجی وبغل کن با محبت وخوشرویی که فکر زدن واز سرش بیرون کنه
خلاصه هروقتم دخترم ومیزد یا بزنه اصلا دعواش نمیکنم الانم همش به دخترم میگم حرف داداشی وگوش کن ،داداشی چیزهای خوب و درست یادت میده و....
خداروشکر بچه هام همدیگه رو خیلی دوست دارن
اصلا از کنار کوچیکه تکون نخور حواست باشه یه وقت بلایی سرش نیاره. وقتی همسرت اومد وقتت و با پسر بزرگت بگذرون اما همسرت کاملا مراقب باشه چون خدای نکرده اتفاق جبران ناپذیری میفته واسه نینی
پسربزرگ من میشینه روکمر کوچیکه طفلک ۷ماهشه .یامحکم دستشومیگیره ول نمیکنه یادادمیزنه سرش یااسباب بازی بهش نمیده واقعا سخته خداکنه زودعاقل شه
شیرینی بخربزارروبچه بهش بگوببین بچه چی برات خریده
اختلاف سنی کم بنظرم خیلی سخته واقعا چون اونم بلاخره بچس کوچیکه،من پسر بزرگم چند روز پیش شد هفت ساله ولی خب هم خیلی درخواست داشت از دوسال پیش که نی نی بیاریم اونم ابجی،بعدشم پارسال باردار بودم تو بارداری بهش گفتم ابجی داره میاد این اتاقتونه و اینحرفا،بعدشم که بدنیا اومد خداروشکر مشکلی نداشتم کمک حال منه،با ابجیش الان بازی میکنه،ولی خب اول سعی میکنم نظر اون باشه،خرید سعی میکنم اول نیاز اونو برطرف کنم بعد دخترم تناسب خلاصه حفظ کردم چون بزرگترم هست فهمیده تر تا به امروزم حسادتی نداشته و ابجیشم الان فقط برای اون ناز میکنه و میخنده براش،ولی شما خب اولی هم کوچولو خیلی نباید ازش توقع داشته باشین ولی مراقب کوچیکه هم باشین خدای نکرده اسیبی نبینه
خواهر منم اینجور بود الان که پسرش بزرگ شده ،راه میره دخترش کمتر اذیت میکنه،مدام مراقب بود دخترش بلالی سرش نیاره
عزیزم در مورد برادرش بهش مسئولیت بده مثلا بگو پستونکش بیاره از خاطرات به دنیا آمدن خودش باهاش حرف بزن
دختر منم به خواهرش ۲ماهش حسودی میکنه اصلا نمیتونه قبولش کنه کلی کادو براش خریدیم از طرف خواهرش، شیر خشکش میگم بیا باهم درست کنیم، میگم بیا پوشکش باهم عوض کنیم چسب پوشکش میدم باز کنه، پاهاش میخوام پماد بزنم باهم میزنیم، وقتی کریه میکنه میگم بیا ببینم تو بغل تو آروم نمیشه تو بغل مامان آروم نمیشه بعد تو بغلش میزارم میگم ای خدا چقدر آبجیش دوست داره تو بغل آبجیش خوابید، لباسش میدم میگم برو برای آبجی بشور میره بشوره، شیشه پستونکش میدم میگم برو برای آبجی بشور، بعد کلی تشکر وتعریف میکنم امروز دختر خوبی بود باباش تشویقش میکنه، بهتر شده نسبت به اوایلا ولی بازم حسودی میکنه دستش میبره بالا بزنه میگم آبجی خیلی دوست داره همه چی برات میخره و... اگ باباش بیاد دورش دیگه اون روز روز ما نیست، دلم میخواد بزارمش مهد یه کم آروم بشه یه چیزای یاد بگیره، مثلا دیشب با ناخنش کشید رو سر خواهرش دردش اومد گریه کرد پریشب زد تو سرش ایقد عصبانی شدم خودم کنترل کردم باید در کل خیلی مواظب باشیم بلایی سرشون نیاره، خدا صبر بده بهمون
دختر من کلا از اول به داداشش کاری نداشت ،خیلی دوسش داره ،ولی سه ماه اپل خیلی به شوهرم و بابا بزرگش و دایی هاش حساس بود اینا کلا در حضور دخترم نزدیک پسرم نیومدن ،بعد 3 ماه حساسیت نسبت به اونا کم شد به من حساس شد ،همش میگفت داداش بزار تو اتاقش بیا کنار من ،ولی خدا را شکر بعد 6 ماه الان خوبه ،الان تو مرحله ای که حتی یه سر سوزن نمیده به داداشش، دندون گیرای این طفلی رو هم حتی نمیده 🤪🤪
ولی همین که بهش کاری نداره من راضی هستم
اطرافم خیلی بچه ها دیدم بزرگه کوچیکه رو میزنه
پسر خواهر شوهرم 5 سالش، ابجیش یکساله هنوزم میزنتش
گلم بچه ی ۴ ساله بزرگه دیگه باید همه چی رو بدنه شما گفتید خواهر کوچیکشو میزنه من فکر کردم دو سالشه خواهر ۲۱ روزشو میزنه بچه ۴ ساله تبیه میخواد که این کارها رو نکنه
خودتون باهاش بازی میکنید؟ حداقل روزی یکساعت
پسرتون چند سالشه اگه برنامه کودک میبینه بچه رئیس بذارین ببینه که چقد خواهر برادر داشتن خوبه و همش ازش تعریف کنید از خوبی تنها نبودن بگین و اینکه بیشتر بهش توجه کنین
کوچیکه رو زیاد تحویل نگیر برای بزرگه توضیح بده که این نمیتونه برای خودش کاری کنه مجبوریم کمکش کنیم اجازه بده تو کارای بچه کمکت کنه بهش مسولیت بده
پسر من ۴ سالشه دخترمو گاهی میزنه هلش میده ولی اونجوری نیست که نخواسته باشه یعنی هم میزنه هم دوسش داره اگه من دخترمو دعوا کنم پشتش هست و هواشو داره دیگه این هل دادنه هم طبیعیه فقط میترسم سرش به جایی نخوره شماهم مراقب باش بچتون هنوز خیلی کوچیکه من پسرم تا ۱ سالگی دخترم بهش کاری نداشت خداییش الان ۳ ماهی میشه هلش میده یا بعضی وقتا کخ میریزه
پسرمن بعد ی سال هنوز ب وجودش حتی عادت نکرده میگه پس کی میمیره راحت بشیم😐😶یامیگه ببرش همون بیمارستان ک اوردی بسه دیگه
والا پسرمنم همینه درست بشو نیس بعضی روزاخیلی خوبه بعضی روزا خیلی کتک میزنه بچه رو .همه کارای بچه رو اگه بگی خودش انجام بده مثلابروبالشت ابجیتوبیار مواظب ابجیت باش اینایکم روش تاثیرداره ب کوچیکه اصلانباید اهمیت بدی بزرگه رو رییس خونه قراربدی تادرست شه ما ک داریم اینکارارومیکنیم 😅
کم کم به بودنش عادت میکنه اوایل پسر من میگفت بزاریمش ماشین اشغالی ببرتش یعنی اگه لحضه ای سرمو میچرخوندم یه بلای سرش میآورد اما الان به بودنش عادت کرده کاریش نداره
چندوقتشه؟
زیاد بهش نگو نکن نزن وازاین حرفا
بیشترباهاش وقت بگذرون و به کوچیکه توجه نکن به مرور بهتر میشن
من پسرم سه سالشه الان ک رستا چهاردست وپا میرع تقریبا باهم بازی میکنن وکمتر میزنتش ولی جوری نیست ک اصلا بهش کارنگیرع یاهلش میده یا بغلش میکنه روش میشینه خلاصه خیلی باید مواظب باشیم
دختر منم همینطوره حسادت میکنن
نباید محلش بدی
من خواهرم پسرش کوچیک بود دخترش اومدباورت نمیشه پسرش همچین میزد دخترشو ماحرص میخوردیم اون هیچی نمیگفت
الان خیلی خوبن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.