۱۴ پاسخ

من الان روم فشار اورده نمیخوابه غذا درست کنم من بدرفتاری نمیکنم اینا نمیدونن بچه هستن

منم عذاب وجدان میگیرم واقعا ما مادرا خیلی فشار رومون هست

من یه وقتایی کلافه میشم ، ولی همینطور که نگاش میکنم رو لبم لبخند الکی میزنم ولی از داخل با خودم دعوا میکنم . ولی توروخدا دعوا نکنین این فرشته ها رو . من انقدر دنبال درمان برای بارداری بودم که از کلافگیشم لذت میبرم

منم خیلی اینجوری میشم

واما منه روانی اوایل بچه ام خیلی گریه میکرد یه شب واقعا خسته بودم نصف شب به بچه ام کوفت و درد میگفتم خاک بر سرم

اره من پریشب سرش داااد زدم از بس گریه میکرد خودمم داشتم از حجم استرس و خستگی منفجر میشدم

اره یکیش من

من خیلی عصبانی میشم
یک دونه میزنم رو دست خودم
که عصبانیتم خالی بشه 😂

من اولا یکمی سرش داد میزدم که بخواااب
ولی دیگه توبه کردم الان دیگه اصلا

پیش میاد.بچه هیجکدوم ازینارو یادش نمیمونه که

میدونی برای همه ما پیش امده دخترم کلا خواب نداره منم خواب ندارم انرژی ندارم و واقعا از ۴ روزگی به بعد تنها بودم تا الان و واقعا تحمل همه اینا واسم طاقت فرساس شده از دستش عصبی شم ولی واقعا ماها یک نفریم و بنظرم تحمل همه چی واسمون به حد کافی سخته اینارو گفتم تا بدونی همه تو شرایط مشابه هستیم
عذاب وجدانم نگیر تو یه مامانی همین که بهش میرسی تر خشکش میکنی مراقبت میکنی ازش هیچکیم تو نمیشه براش خیلیه

هرمادری خسته میشه کم میاره ممکنه عصبی بسه ولی دلیل بر دوست نداشتن بچش نیست،، مخصوصا اونایی که بیشتر مراقبت بچه به عهده خودشونه، بیشتر خسته میشن..
ولی خب کم کم باید بتونیم رفتارمونو کنترل کنیم، بچه ها از ما الگو میگیرن

منم میگم بعد ازش معذرت میخوام

منم همینم

سوال های مرتبط