وقتی بچتون خیلی شمارو عصبانی میکنه بیخواب و خسته میشین و کم میارین و دیگه مختون نمیکشه حرف بد بهش میزنین در حد مثلا زهرمار؟من تا حالا دو سه بار گفتم بعدش شدیدا عذاب وجدان گرفتم و پشیمون شدم شمام اینجوریین؟

نه نگفتم شاید خسته بشم ولی هیچی نگفتم

عصبانی و کلافه که میشم ولی حرف بد نمیزنم ، نه فقط به بچه، کلا اینطور کلمات رو عادت ندارم بگم

من بارها فریاد کشیدم بس خسته میشم یساعتی بیدار باشه همش باید رو دستم باشه ما هم آدمیم عذاب وجدان نگیر پیش میاد

حالا جمله ها متفاوته ولی الکی به خودت عذاب وجدان نده
همخ از خستگی یه چیزایی میگن

هنوز نگفتم ولی بگم عذاب وجدان میگیرم😬

من ی بار کلافم کرد هی گریه میکرد چنددیقه محلش نذاشتم بعدش عذاب وجدان گرفتم بغلش کردم خودم هی گریه میکردم

منم ته تهش میگم واااای خسته شدم دیگه
اما میمیک صورت خیلی مهمه
قشنگ خشم و عصبانیت و ناراحتیو میفهمن و تو ناخوداگاهشون وارد میشه
خیلی مراقب باش نبینه یا نفهمه

من ی دف از دهنم درومد گفتم مرض شوهرم دعوام کرد دیگ نگفتم🥴

تا حالا من اینجوری میگم مــــــــــــامان چیه عزیزوم. .تورو خدا بخواب مامان خستشه


همیشه فورا از کمر خسته و کوفته میشم

من ی بار جیغ کشیدم بغض کرد عذاب وجدان گرفتم😐🤣🤣

من گفتم 😬

من یه بار گفتم : خببببب من چیکااااااارت کنم دیگه ماماننننن😑

آره عزیزم، از ته دل که نمیگیم، و الان که متوجه نیست اشکالی نداره، بخدا نگهداری نوزاد خیلی سخته وگرنه هیچ کس اندازه مادر بچه رو دوست نداره

طبیعی هست عزیزم که خسته بشی عذاب وجدان نداشته باش

ن نمی گم بهش اون طفلی که گناهی نداره

نه من دلم نمیاد حرفی بزنم خیلی خیلی بهم فشار اومده باشه میگم ای خداااا پناه توروخدا بخواب دیگه خسته م مامان