۳ماه اول از شوهرم متنفر بودم خیلی ازش بدم میومد مخصوصن بوش😂🤦‍♀️
۳ماه دوم برام فرقی نداشت گاهی خوشم میومد گاهی متنفر بودم
حالا تو ۳ماه اخر انقد بهش وابسته شدم که دلم میخاد همش بشینه خونه
معلوم نیس حاملگیه یا مسخره بازی🫤

منم ۳ماه اول خیلی بدم میومد ازش
اصن حرفم میزد میخواستم جرش بدم 😂😂😂
بعدش اوکی شدم وابسته نیستم بهش ولی اوکیم

مظلوم مردا😂

ولی من سر حاملگی های دختران شدید به همسرم وابسته شدم جوری دیگه عاشقش شدم جوری که هر لحظه نگاه میکنم صورتش دلم می‌ریزه به قول لولو خان تو اون کارتون دلریزه میگیرم🤭😍
دم به دیگه چسبیدن بهش بوسش میکنم میگه چرا مثل بچه گربه شدی خودتو تو دست و بالم میمالی😁
ولی سر بارداری پسرم اصلا از بوش حالم بد میشد دوست نداشتم حتی رابطه داشته باشیم.
فک میکنم این دخترا از تو شکم مادر بابایی هستن.دختر اولم شدید بابایی یعنی صب که بیدار میشه میگه مامان بابا کو میگم سرکار دوساعت گریه می‌کنه می‌ره زیر پتو میگه کی میاد میگم شب باز گریه می‌کنه که دیر باید زنگ بزنه باباش قربونش صدقه اش بره تا آروم بگیره خدا بخیر کنه این دخترم چطور بشه به قول شوهرم که میگه برا خودت هو میاری نه یکی بلکه دوتا شبا دخترم اصلا نمیزاره همسرم کنارم بخوابه میگه باید منو بغل بگیری منو بوس کنی تازه هی میگه امروز اصلا منو ناز نکردی ها بابا قایمکی همسرم دستشو از بالا دراز می‌کنه دست منو میگیره وای از روزی که بفهمه قهر می‌کنه گریه می‌کنه که اصلا نخواستم برو همون همسرتون بغل کن من میرم تنها می‌خوابم دیگه منو نمی‌خوای که تو🥴😵‍💫

ووااااای منم 😂🤭 از بوش بدم میومد دلم نمیخاست کنارش بخابم ، الان 24 ساعته بهش چسبیدم دلم نمیخاد بره بیرون

وای من وابستگیم به شوهرم بیشتر شده دوریشو اصلا نمیتونم تحمل کنم از سر کار ک میاد همش میگم زیاد نازم کن بوسم کن 😑اون بیچاره هم همش در حال محبت کردن به منه😂

واااای دقیقا منم همین بودم

من از ماه اول تا همین الان ازش بدم اومد😂
دوس دارم جرش بدم

باز تو خوبی، من تو بارداری از بوی تن و لباس پدرشوهرم بدم میاد، یعنی اگ جلوم عرق کنه دلم میخاد بالا بیارم. الان رو مبل نشسته ام لباسش کنارمه رومخمه دقیقا، مسخره شدیم بخدا بااین بارداری.... البته از خودش زیاد خوشم نمیاد شاید برام اینجوریه،،،، مهربونه ها... مثل پدر، از یه سری اخلاقاش خیلی خوشم نمیاد

مودی ترین دوران حاملگیه😅😂

من که تو دوران بارداری همش میخام کنارم باشه عشقمون بیشتر شده خدا رو شکر 😍

وای من از بچه ی اولم ۳ ماه بدم اومد الاهی بگردم بهش میگفتم برو اونور نبینمت .تازه ۱۲ سالشم بود و چقد دلشو شکستم .ولی الان خداروشکر خیلی خیلی بهترم و اونم قبول کرد که از حاملگیه یعنی لهش توضیح دادم .ولی برعکسش عاشق بچه ی دومم شده بودم داعم میگفتم بیا بغلم .وای خدایا چه فرقو مابینی بود .خدامنو ببخشه.

چقدر شبیه همدیگه ایم. ماه های اول اینقدر از بوش بدم میومد که پشتمو بهش میکردم میخوابیدم. اوق میزدم از بوش. کم کم بهتر شدم. الانم که ماه های اخره همش غر میزنم بهش چرا همش سرکاری بیا بشین خونه پیش من کمکم کن😂😂

من ک ازاول حاملگی خیلی عاشقش شدم بیشتر از همیشه دوسش دارم