سلام عزیزان
دختر نازم الان تقریباً 10 ماهشه
ولی یه چیزی که منو دچار ناراحتی می‌کنه اینه که اصلاً تو بغل هیچکس حتی منو باباش 5 ثانیه نمیمونه
هیچی راضیش نمیکنه ، میخواد بیاد بغلم ، منم با کلی ذوق بغلش میکنم به 2 ثانیه نشده میخواد بره پایین،
مثلاً دستشو دراز می‌کنه فلان چیزو میخواد وقتی بهش میدم میندازه بعدش یه چیز دیگه میخواد....
نه وقتی خودم بهش غذا میدم میخوره نه وقتی میریزم تو ظرفش تا خودش بخوره، فقط همشو میریزه
غذای اصلیش همچنان شیره
رفتارش جوریه که نه می‌ذاره به کارم برسم نه از اینکه پیششم راضیه
موندم چیکار کنم
منو باباش هم همیشه سعی میکنیم آرامشمونو حفظ کنیم ، حساسش نکنیم حتی به زور بهش غذا ندیم
اما این کاراش انرژی زیادی ازم میگیره، بطوری که دلم نمی‌خواد با کسی رفت و آمد کنم تا این رفتارای بچمو ببینه
خواستم بدونم این رفتارا تو بچهای این سنی عادیه؟
نمیخوام مقایسه کنم ولی 1 ،2 تا دوست هم سن بچم هستن که خیلی سازگارترند
کسی تجربه ای داره ؟؟؟
واقعاً حالم بده ، امروز کلی گریه کردم

۳ پاسخ

پسر منم دقیقا همینه دیگه کم آوردم به هیچ کاری نمیرسم نهایتا بتونم یه وعده غذا درست کنم

سلام عزیزم.پسرمنم دقیقا همینه.مثل چسب بمن چسبیده وبغل هیچ کس نمیره.بجز شیرم هیچی نمیخوره.نوک سینه هام زخم شده وخودمم خیلی بی جون.ازدستش ب هیچ کارمم نمیرسم طوری ک بارهاگفتم ناهارم چندتالقمه نون وپنیره.واصلاخواب نداره.طوری ک نتونستم برم حموم وموهام شپش زد وبزورخوب شد.اما میگذره وکم کم خوب میشن.تنهانیستی خیلی ازمادرهامثل شماهستن

بله پسر منم همینه .اصلا اقتضای سن بچه‌ها همینه .کنجکاوی و جنب و جوش .
پسرتونو با اعتماد به نفس تربیت کنید .هر جوری که هست بپذیریدش و به بقیه هم یاد بگید که بپذیرن

سوال های مرتبط

مامان حسین🫀🧿 مامان حسین🫀🧿 ۱۲ ماهگی
بخدا دیگه حالم از خودم و زندگیم داره بهم میخوره
یعنی کاش عرضه قهر کردن داشتم برم خونه بابام تا این شوهره مجبور شه یه خونه کرایه کنه واسم..چیه این زندگی با خونه پدرشوهر بخدا من ۵ساله آرامش ندارم الانم که بچه دار شدم تربیت بچم دست خودم نیست..هیچی بچم دست خودم نیست تف تو‌این زندگی همش دخالت دخالت دخالت
فکر نکنید مشکل مادرشوهره نه مشکل پدرشوهره ..یه عادتای بدی یاد بچم داده که من عاصی شدم
همش دنبال پدرشوهرمه انگار اون مامانشه نه من...از غذای خودمون که پر نمک و ادویه میده بهش با قاشق دهنی خودش..بچه از دست اون میخوره از دست من نه..یادش داده بغلش کنه ایستاده غذا بده بهش اونم اینجوری میخوره پدر منو‌دراوردن‌..اوندفعه دارم بهش غذا میدم میره بستنی میاره وسط غذا میده بهش خب بچه طعم شیرینی رفته زیرزبونش چجور دیگه غذا خودشو بخوره..
بخدا مادرشوهرم‌انقدر دخالت نمیکنه حتی وقتی میخواد چیزی بهش بده از من اجازه میگیره
دیروز سرما خورد گفتم امروز براش سوپ شیشه ای درست کنم بلکه بخوره جون بدغذا شده باباش میگه این چیه جلو گربه بزاری نمیخوره از غذا خودمون بده..دلم‌داره میترکه من تو‌آنومالی بهم گفتن احتمالا تک کلیه هست بچت ..خب باباش نمیفهمه نمک براش ضرر داره فعلا؟؟؟
واااااای‌خیلی حرف دارم سرتون درد میگیره اگه بگم ولی یخورده دلداریم بددی