۳ پاسخ

منم همیشه کنار پدرو مادرم بودم ولی بچه ها در نهایت به مامانشون عادت دارن نگران نباش زود رفع میشه خیلی باهاش بازی کن شادش کن به هر نحوی دختر من روزای اول تنهاییمون ک بخاطر شرایطی رفتیم ماموریت یه شهر دیگه همش بیدار میشد دنبال یچیزی میگشت ولی هی خوشحالش میکنم به هر نحوی شده
تلاش میخواد اما شمارو شاد ببینه خوب میشه

دختر منم از روزی ک چشم باز کرد فقط مامانمو دید الان همش بهونه خونه مامانمو میگیره ظهر میرم تا بعدازظهر اونجام بعضی وقتا میمونم ولی اومدنی خیلی اذیتم میکنه اونام میان خونمون موقع رفتن یجور فرار میکنن ولی بعدش گریه میکنه تا زنگ‌نزنم اروم نمیگیره خیلی وابسته شده

دختر منم همینطوره از بچگی خونه مامانم بودیم چون نارس بود من میترسیدم دخترم تا 9ماه پیشم نخوابونمش میترسیدم درحدی ک تا 3ماه چون شیر خودمو میخورد فقط شیرش میدادم دیگه همه چی با مامانم بود هی کم کم آوردمش خونه خودمون دیگه کمتر بهونه میگیره ولی الانم عصرا ها لج خونه مامانمینا و مامانمو میگیره دیگه عصرا ها میریم خونه مامانم یه چن ساعت بازی میکنه برمیگردیم خونه

سوال های مرتبط