۲ پاسخ

عزیزم ببرش گوارش.دارو هم گفتی دادی و اسهال شد باید مقدارشو کمتر میکردی یا بادکتر مشورت میکردی باز.
الانم ک میگی حتی با اسهالمریه و زاری داره،ممکنه زخم مقعد داشته باشه از داخل(برای زمانی ک یبوست داشته ممکنه ایجاد شده باشه)
در هرصورت این مسئله خیلی مهمه و حتما ببر پیش متخصص گوارش یا حداقل اطفال

عزیزم وقتی دیدی اینجوریه دوباره پوشکش میکردی هروقت امادگی داشت از پوسک میگرفتیشعزیزم بعد یه مدت خوب میشه

سوال های مرتبط

مامان رادین مامان رادین ۳ سالگی
سلام خانما خوبین میشه لطفاً بیاید و تجربه‌هاتونو بهم بگید چقدر طول کشید تا بچه‌هاتون از پوشک کامل جدا بشن و خودشون بگن پسر من سه سال و یک ماهشه دو بار تا الان تلاش کردم یک بار تو دو سال و نیم و یک بار هم تقریباً دو ماه پیش الان دفعه سومیه که دارم تلاش می‌کنم و هر بار اصلاً همکاری نشون نمی‌داد ولی خب دیگه چون سنش رفته بالا دیگه الان من به هیچ وجه دیگه نمی‌تونم مای بیبیش کنم و بزارم مای بیبی بمونه هرجور شده می‌خوام جداش کنم الان تو روز سومیم تو این سه روز فقط دو بار با اصرار من که دیگه واقعاً عصبانی شده بودم یه دوبار دعواش کردم تو دستشویی دستشویی کرد بقیه‌اش رو شلوارشو خیس می‌کنه و بعد که شلوارشو خیس کرد میگه جیش کردم یا وقتی تو شلوارش پی پی می‌کنه بعداً میگه که پی پی کردم .
خودش که اصلاً دستشوییشو به من نمیگه که مثلاً دستشویی دارم بریم دستشویی ولی خودمم که می‌برمش باز دستشویی نمی‌کنه بعد میایم که بیرون دستشویی می‌کنه.
جایزه و خوراکی و چیزایی هم که دوست داره رو بهش میگم که بعد از اگه انجام بدی بعدش بهت میدم حتی دوبارهیم که دستشویی کرد بهش جایزه دادم ولی بازم اصلاً همکاری نمی‌کنه.
بعد الان چون روز سومیم دو شب شما وقتی خوابیده که متوجه نشه و صبح زود بازش کردم بعد صبح زود که باز کردم باز مای بیبیش خیس بوده هر دو شبو.
حالا لطفاً بهم میگی تجربه‌هاتونو بهم بگید چقدر برای شما طول کشید که از پوشک جدا شن چه کار کنم که زودتر از پوشک جدا شه و متأسفانه یه سری جاها هم عصبانی شدم و دعواش کردم واقعاً می‌دونم که سه روز مدت زمان کمیه که بخوام توقع داشته باشم که زود یاد بگیره ولی اصلاً به هیچ وجه همکاری نمی‌کنه یعنی من با گریه می‌برمش دستشویی شما بگید من چیکار کنم
مامان نینی کوچولو مامان نینی کوچولو ۳ سالگی
سلام مامانا گل من میخام تجربه از پوشک گرفتن رو بهتون بگم اول از حدود ۳سال و نیمه شروع کردم و آهنگا و کارتون و کتاب مربوط بهش رو نشونش دادم و تقریبا خوب پیش رفت و جیش رو کنترل میکرد و بهم میگفت ولی یه مشکل که داشتم به خاطر یبوست و ترسی که از پی پی گرفته بود موقع پی پی میگفت پوشکم کن تا دیگه شروع کرد گفت موقع جیش هم پوشکم کن بچه ها خیلی باهاشون و از فرصت استفاده میکنن منم فهمیدم کارم اشتباس و بهش توضیح دادم گفتم بزرگ شدی همه آدما میرن دسشویی و البته بگم که خیلی توی این راه اذیت شدم گریه ها و همکاری نکردند یه ماه ول کردم و گفتم بزارم تا ۳سالش بشه و بعدش شروع کردم یه روز که خیلی پی پی داشت گفت پوشکم کن منم جلد خالی پوشک رو بهش نشون دادم گفتم عمو مغازه دار دیگه به بابا پوشک نمیده میگه پرت بزرگ شده و باید بره دسشویی نداریم اون روز خیلی گریه کرد حدود یک ساعت پشت در دسشویی منتظرش موندم با هزار ترفند و جایزه و تشویق و بازی و ناگفته نماند عصبانی هم شدم ولی باید صبور باشی و تحمل کردم تا بالخره پی پی کرد خیلی خوشحال شدم یه مادر حتی بابت ببخشید پی پی بچش هم خوشحال میشه😆😆از اون روز یه رو خوب بود یه روز دوباره میخواست نصیحت کنی تا بالخره الان حدود ۳هفتس ترسش ریخته و خودش میاد میگه مامان پی پی دارم و میره دسشویی و منم تشویقش میکنم توی این راه اذیت شدن داره خستگی داره کثیفی خونه داره ولی تحمل کنیم و درمقابل گریه کردنشون نباید کم بیاریم گفتم تجربه مو بهتون بگم شاید بتونم کمکی کرده باشم.