۱۰ پاسخ

من به همه گفتم با رفتارمم جوری نشون دادم که کسی اینکارو نمیکنه یه بار توی جمع عمم شکلات با دندونش نصف کرد گذاشت دهن پسرم بزور از دهن پسرم درآوردم و بلند گفتم من حتی از لیوان و قاشق خودمم به پسرم نمیدم چه برسه خوراکی متنفرم ازاینکار و هرخوراکی لازم باشه خودم به‌بچم میدم لطفا کسی بهش چیزی نده

باز اون ۶۰ سالشه مادرشوهر من ۵۰ سالشه جوون خودشم باکلاس میگیره اه اه

کاملا درکت میکنم‌...واقعا حرص ادمو درمیارن پسره من مریض شد دکتر گف میکروبایی که تو بدن بزرگسالا هست اونا رو مریض نمیکنه ولی بچه چون ضعیف تره اونو مریض میکنه با اینکه گفتم این حرفو بازم نمیفهمن

چرا 60سالشونه واقعن نمیفهمن پدرشوهر منم همینجوریه
تازه اداشون هم میشه خیلی میفهمن و باید بهشون احترام گذاشت

اح اح منم متنفرم از اینجور ادما من از همون اول گفتم دهنی کسی حق نداره به بچم بده دهنش زخم میشه نمیتونه چیزی بخوره هیچکس نداده ولی پدر پدرشوهرم پیرمرد هفتاد هشتاد ساله چند بار میوه دهنیشو داده چندبارم گفتم انگار کلا نمیفهمه منم حرص میخورم مثلا لب بچه منو میبوسن من اصلا متنفرم از این کار فامیل هزار بار میگم ولی گوششون بدهکار نیس

دقیقااااا حرف دل منو زدی دقیقا مادرشوهر منم همینه انگشتای کوفیتشو لیس میزنه باز بااون انگشتای لعنتی چیزی میده دهن بچه ینی متنفرم از این کارش هرچیم میگم انگار حالیش نیس

خانواده شوهر رو باید خفه کرد دقیقا سوهان روح منن اصلا شک نکن هدفش اذیت و ازار توعه خانواده شوهر منم همینن رفتارایی میکنن که منو اذیت کنن اینا روانین خواهر

رفت و آمد نکن باهاشون وقتی میبینی رو اعصابتن

دقیقا کار مادر بزرگ من

خوشش میاد حرصت بده بزار یه مدت بیخیال شو نسبت به کارای پدر شوهرت شاید تغییر کرد و بیخیال شد که حرصت نده

سوال های مرتبط

مامان گندم مامان گندم ۱۳ ماهگی
سر یه سری مسائل اعصابم خورده .
خانواده همسرم خیلی خیلی دخترم رو دوس دارن
این دوس داشتن بیش از حدشون باعث میشه بعدها بچم بد بشه یا لوس بشه
برای مثال امشب رفتیم اونجا دخترم رو مبل وایساده بود مادرشوهرم چراغ رو روشن کرد به دخترم گفت خاموش روشن کن دخترم چندبار تکرار کرد بعد گفت بسه
خب این بچست نمیفهمه بسه یعنی چی گفتم مامان خودتون یادش میدین خودتون میگید بسه حالا مگه ول میکنه گندم
دخترمم گریه که دست بزنم
یا مثلا ماست تک نفره رو اومد دخترم بگیره گفتم نه مامان یواش اومدم بگیرم مادرشوهرم اشاره داد ولش کن کار باهاش نداشته باش
منم چیزی نگفتم گفتم همیشه میگم نه اینسری بذار نگه عروسم گوش نداد بهم
دخترم با دندونش فویل روی ماست رو کند من و همسرم فکر کردیم خورده سریع دست کردیم تو دهنش دیدم مامانش میگه ولش کن نخورده چیزی نشده
منم عصبی شدم گفتم یعنی چی ولش کن اگر خورده باشه چی مگه میتونه بدنش اونو دفع کنه شب تا صبح اونوقت میخواد گریه کنه. دیدم میگه چیزی نمیشه بیشتر لجم گرفت .
گفتم اون سری شکلات دادین دستش پوستش رو خورد شب تا صبح گریه کرد تا صبح تو پی پیش در اومد
گفت نه گریه اش از اون نبوده
حتما دلش درد میکرد
منم گفتم حتما من دروغ میگم
دیدم فقط نگام کرد
انقدر دخترم رو لوس میکنن
هرچیزی میدن دستش
یا مثلا میگه از مبل برو بالا
یا کارای خطرناک اینجوری یادش میدن
بعد من میام خونه بچم اسیرم میکنه
هرچی میگم نکنید اینکارو اصلا مهم نیست براشون