۱۱ پاسخ

میفهممت عزیزم مشکل اینجاس که سرزده میان هیچ با شوهراشون میان اینو کجای دلم بذار 🥴
من رفتم تو اتاق خواب دروهم بستم اوناهم موندن با همسرمو مامانم گفتم شرمنده حالم که بهتر بشه یه روز دورهمی میگیرم به همه میگن بیان...روز هفتم و هشتم مهمونی گرفتم خیلی خوب بود همه تو دو روز اومدن تموم شد بقیه ی روزا خیالمون از بابت جمع کردن خونه و حموم و آرایش راحت بود که هیچکس نمیاد

واسه منم اونقدر اومدن
نتونستم به خودم برسم
بخیه هام عفونت کرد🥲
کاش درک کنن واقعا

وای دقیقا آنقدر بدم میاد

آره والا من که وقتی کسی بچه دار میشه میرم یه نیم ساعت میشینم زودی میام خونم ولی آنقدر پرو آن که همه ناهار شام میخوان بیان ولی نمیخوام رو بدم

وای زن بردار من ک اونقد بی‌شعوره ک حد نداره به من زنگ نزده یه تبریک بگه بعد بچش سرما خورده صبح تا شب هی به مامانم زنگ میزنه ک بچه هام سرما خوردن ولی میخوام بیام اونجا هی مامانم بهش گفته فعلا نیا
بعد امروز پرو پرو به خودم پیام داده

اگر زنگ میزنن بهشون بگو الان آمادگی ندارم یک وقت دیگه در خدمتتون ام

من کلا به هیچ کس خبر ندادم .....حتی خیلی ها نمیدونستن خونه خودمو یا خونه مادرم که شهر دیگه ای هست .... فقط خانواده هامون خبر دار شدن ....

زنگ زدن بگو انشالله تو شرایط بهتر ازتون پذیرایی میکنم اومدنم در خونتون در رو باز نکن بعدا بگو سیم آیفون رو کشیده بودم با بچه خواب بودم

خیلی راحت بگو نیاین رو به راه که شدم یکم بعدبیاین مهمونی،چه کاریه اخه تو این شرایطت!!

بگیر بخواب..

هرکی زنگ زد بگو حالم مساعد نیست اگ میشه یع وقت دیگ بیاین ناراحت شدن هم بدرک

سوال های مرتبط