۲ پاسخ

من لکه بینی داشتم دکتر بهم دوفامد داده بود که لکه بینیم تموم بشه

عزیزم دارو ها رو بخور هر موقع باردار شدی بدش قطع کن الان برا چی میخوای قطع کنی

سوال های مرتبط

مامان پسر جانم مامان پسر جانم ۴ سالگی
خیلی اعصابم بهم ریخته هست
پسرمو بردم پارک داشت تاب بازی کرد
یه بچه اومد تو‌ نوبت تا اومد وایساد مادرش اومد گفت پسرتون خیلی وقته سوار تابه؟؟؟گفتم اره الان میاد پایین
مادره شروع کرد سربه سر پسر من گذاشتن که تا بیست میشمارم بیا پایین پسرمم جیغ میزد نشمار
به خانومه گفتم صبر کن میاد پایین
پسرمم لج کرده بود نمیومد
خانومه هم هی غرغر
گفت اره بچتون مهدهم میره اینقدر بی قانونه؟؟؟دیگه قاطی کردم گفتم بچست
گفت پسر من بهش میگم بیا پایین به حرفم گوش میده گفتم خوش به حالت با این تربیت کردنت ما بلد نیستیم گفت اخه بچه دوممه
بعد شروع کرد غر زدن که اره من باید ناراحت بشم شما ناراحت شدی؟؟؟شما بی قانونی و فلان (اینجا پسرم از تاب پیاده شده بود)
به پسرم‌گفتم بیا بریم سرسره پسرمم گیر داده بود باید همینجا وایسیم خانومه همچنان داشت غر میزد
دست پسرمو کشیدم بردم گفت بیا بریم من اعصاب اینو ندارم پسرم منو زد منم همونجا چون منو زد اوردمش خونه
کدوم بچه ای قانون سرش میشه که بچه چهارساله من بفهمه؟؟؟
تازه من اولش عذرخاهی کردم گفتم صبر کن خودم میارمش پایین
پسرمم همچنان داره گریه میکنه
مامان آدرینا 💕 آراد مامان آدرینا 💕 آراد ۴ سالگی
مامانا بدبخت شدم🤪
دخترم همیشه تو حرفهاش میگفت میخوام برم مدرسه کی میرم مدرسه... از این مدل حرفا خیلی علاقه نشون میداد
منم یکشنبه هفته پیش بردمش مهدکودک ثبتنامش کردم از ساعت ۷ میره تا ۱۱:۳۰
هفته اول خوب بود خیلی دوست داشت
دیروز برگشت گفت مامان من امروز گریه کردم اخه دام برات تنگ شده بود😩 امروز صبح بیدارش کردم گریه کرد که من نمیرم دلم برات تنگ میشه
دیگه کلی حرف زدم و قانعش کردم گفت نمیرم امروزنبردمش گفتم استراحت کنه!
چون همه چیزم بهم میگه میدونم اتفاق خاصی نیفتاده با شناختی که از دخترم دا م، فکر میکردت مهد کودک چی هست رفته دیده باب میلش نیست
بازم با شناختی که ازش دارم میگم بخاطر این موارد نمیخواد بره
۱ - تو کارهای من خیلی دخالت میکنه دو خونه همش دنبالمه ببینه من چیکار میکنم ، فکرش اینجاستکه نمیتونه سر از کار من در بیاره
۲ فکر میکنه من با آراد تو خونه چیکار میکنم اون رفته مهد من با آراد تنهام که برای این موضوع اعلام کردم از فردا آراد هم میخوام ببرم مهدکودک برو آدرینارو بذارم مهد، بعد آراد و ببرم، بعد برم دنبال آراد بیام دنیال تو
اینو گفتم مقاومتش یکم کمتر شد بهش گفتم زود میام دنبالت
۳- از اونجای یکه بچه ای هست کهآذوم و قرار ندا ه یه جا نمیتونه بشینه، چند روز پیش هی بلند میشده تو کلاس، مربی میگه بچه ها بدون اجازه من بلند نشید
حالا چون نمیتونه جولان بده نمیخواد بره
امروزم الکی به گوشیم زنگ زدم که انگار از مهد زنگ زدن برای آدرینا جایزه گرفتیم نمیاد؟
حالا چیکار کنم بره بدون دردسر؟ خونه بودنی انقدر اذیت میکنه که بخاطر اذیت هاش فرستادم مهد